آهـــای غــريـبه…؟
کنــارشـــ مــي نــشيـنی وبــا چـــند آيــهـــ قــرآنـــ محــرمــش مـي شــوی…
و مــن…!
مــن ِ آشــنا بــا يـکـــ دنـــيا عشــق و حســرتـــ بـــه "او"… نــآ محرمـ✘ــَم…!!!!
تــو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت
خداوندا..
مرا مگذار تـــنها لحظه ای حتی به خود ..
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 130 | 1377 |
![]() |
3 | 1286 | raamsteel |
![]() |
13 | 3054 | cutiran |
![]() |
103 | 11652 | hikvision |
![]() |
0 | 811 | mohammadhajilu |
![]() |
0 | 794 | mohammadhajilu |
![]() |
0 | 843 | melika |
![]() |
0 | 854 | melika |
![]() |
1 | 1144 | melika |
![]() |
10 | 2264 | sajjad |
![]() |
2 | 1295 | parham |
![]() |
31 | 4323 | melika |
![]() |
5 | 1687 | melika |
آهـــای غــريـبه…؟
کنــارشـــ مــي نــشيـنی وبــا چـــند آيــهـــ قــرآنـــ محــرمــش مـي شــوی…
و مــن…!
مــن ِ آشــنا بــا يـکـــ دنـــيا عشــق و حســرتـــ بـــه "او"… نــآ محرمـ✘ــَم…!!!!
بـرآے ِ فرآمـوش کردنـَـتــــ ، هـر شـَب آرزوے ِ آلــزآیمـر مـے کنـَمــــ .
خــوش ہحــآل ِ تــو ،
کہ وقتــے "او " آمـــد ؛ بـدوטּ ِ هیــچ دردِســَرے ،
فرامــوشـــَم کــَرבے...
غرورت نمیذاره برگردی؟؟؟ میدونم! جوابمو نمیدی؟؟؟ میدونم! سکوت کردی؟؟؟ میدونم!
محلم نمیزاری؟؟؟ میدونم! دستاتو بم نمیدی؟؟؟ میدونم!
میرسه اونروزی که میخوای برگردی! تلفنو برمیداری.
زنگ میزنی.بووووووووق...برنمیدارم...عصبی میشی و فحش میدی.باخودت میگی کلاس گذاشتم...
روز دوم...زنگ میزنی.بووووووووق...برنمیدارم... با خودت میگی غلط بکنم دیگه بهش زنگ بزنم...
روز سوم...رد میشی از جلوی کوچمون میبینی حجله ی یه بنده خدایی رو زدن سر کوچه!!!
دلت میسوزه.میگی بیچاره جوون بوده...میای نزدیکتر...میگی چقد قیافش آشنا میزنه..
باز میای نزدیکتر...جوان ناکام؟؟اینکه منم!!!بالاخره برگشتی؟؟ببخشید...نمیتونم جلو پات بلند شم!
آخه زیر خاکم!دیدی آخر خرابت شدم؟!دیدی همه چیزم خاک شد؟؟!عشقم!چه خوشگل شدی!
چه مشکی بت میاد!!کاش زودتر میمردم...نه...گریه نکن..یادته روز رفتنت؟؟گریه میکردم...
التماس میکردم میگفتم نرو؟؟روزای بعدش چی؟؟یادته؟؟ التماس میکردم برگردی؟گریه نکن...
نمیتونم اشکاتو ببینم...چی دارم میشنوم!! التماس میکنی برگردم؟؟!!!
عشقم...آروم باش...میدونم غرورت نذاشت که زودتر برگردی...
بی ﺷﻌـــﻮﺭﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟــﻮﺩ ﺩﻧﯿـــﺎ "ﺩلهـ " !!!
ﺭﻭﺯﯼ ﻫـﺰﺍﺭﺗﺎ ﺩﻟﯿــﻞﻭ ﻣﻨﻄــﻖ ﻣﯿﺎﺭﯼ ﺑـﺮﺍﺵ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯿﺸـــﻪ ...
ﺑـــﺎﺯ ﺩﻡ ﺩﻣـﺎﯼ ﺷــﺐ ﮐﻪﻣﯿـﺸــﻪ ﻣﯿﭙﺮﺳــﻪ ﭼــــﺮﺍ ... ؟؟
چه سخت میگذرد این روزها ...
این روزها که قرار است از تو که همه رویا و عشقم بودی ...
توی خیالم یه ادم معمولی بسازم ...
چه قدر سخته که از این به بعد وقتی اسمت میاد ...
باید خودم رو به بی تفاوتی بزنم ... تا همه فکر کنن فراموشت کردم ...!!!
ولی فقط خدا می دونه هنوزم با شنیدن اسمت دلم میلرزه ...
مگه میشه به این راحتی چند سال زندگی و کلی خاطره که داشتیم و نداشتیم رو فراموش کنم ؟!
خدایا چی میشد ارزو های هیچ کسی تبدیل به ای کاش ها تو زندگیش نمیشد ؟!
بعد تو قراره سهمم از زندگی هزار و یک ای کاش بشه ...!!!
ولی اگه قیمت شادی تو حسرت قلب منه ...
با اشتیاق هر چه تمام اشک می ریزم با دیدن خوش بودنت با دیگری !!!
فقط قول بده همیشه بخندی و شاد باشی ...
دیدن غمت داغون تر میکنه این دل تنهام رو ... !!! باور کن ... !!!
خدا جونم به حرمت این قلب تنهام ... مواظب عشقم باشیا ... فقط به خودت میسپارمش ... !!!
مراقب قلب مهربونش باش که یه وقت نشکنه !!!
همیشه منتظر کسی باش
که تو رو با همه ی دیوونگیت و خل بازیات
قبول داشته باشه و تو رو به همه نشون بده
و بگه: این دیوونه خل….. عشق و جیگر منه
صندوقچه خاک خورده زندگیم را گشودم تا مفهوم عشق و زندگی کردن را دریابم
امید داشتم نوری بتابد و من آن عشق را ببینم
آیا عشق زندگی ام هنوز در آن صندوقچه کوچک من بود ؟
امید داشتم هنوز باشد
اما وقتی ان را گشودم چیزی از عشق در آن پیدا نکردم
یک مشت خاطره بود
یک مشت دفتر خاطرات
یک مشت خاک
و آن چیزی که از من مانده بود
حسرت بود
آن حسرت تمام وجودم را فرا گرفت
به طوری که حتی حس میکردم مرا در قفس گذاشته اند
و از این خاک و از این زندگی دور می کنند
آیا چنین بود … ؟
دفتر خاطرات را ورق زدم به امید پیدا کردن عشق
اما چیزی در آن ندیدم جز نوشته هایی بر روی کاغذ
انگاربه من لبخند میزند و به من می گفتند : ما را بخوان
آنها نمی دانستند من فرصت اندکی دارم و وقت خواندن ندارم
باز شروع به گشتن کردم
شاید چیزی بیابم ورقها را زیر رو کردم چیزی نبود
هیچ نشانی از عشق ندیدم
ولی در ته صندوقچه یک گل سرخ بود
آن گل سرخ خشکیده نشده بود
و بوی معطر گل سرخ همه جا را پر کرد
و آن نشانی از عشق بود که به دنبالش فرسنگها راه رفتم
تا آن را بیابم و زندگی خاک خورده ام را با عشق بسازم
بی آن که بدانم عشق در درونم است نه جای دیگر
و من چشم انتظار ، در حسرت یک نگاه تو
به انتظارت نشسته ام
و چه زیباست این انتظار
واقعي بوديم ، باورمان نكردند ، مجازي شديم ، فيلترمان كردند !
و چه دنيايي ساختهاند براي ما نسل سوخته ...
اما من گاهی ادمهای دنیای مجازی را به ادمهای اطرافم ترجیح میدهم!
وقتی بی ترس از قضاوت ادمها از دردها و دقدقه هایم میگویم
گاهی درد دل بعضی ها انگار حرفهای دل توست که انقدر نگفتی باورت شده بی دردی و دلیل این بغض که همیشه با توست و نفس کشیدن را برایت سخت میکند نمیفهمی!
آهای شماهایی که میگید نوشته هات خود منه.
دردای منه..
کجایید دوست دارم از درداتون بدونم ...
میشه ...
وقتی زنی دیوانه وار با تو بحث میکنه خوشحال باش
یعنی هنوز دوست داره
یعنی براش مهمی
یعنی رو تو حساسِ
یعنی روت غیرت داره
یعنی می خواد تورو دیوانه
بترس از سکوت زن
چون نشانه پایان توست
زنی که سکوت کرد یعنی تورو برای خودش تموم کرده
مجموعه عکس های جدید عاشقانه و رمانتیک دو نفره
عکسها در ادامه مطالب
گاهی "تو"…
گاهی غم "تو"…
گاهی یاد "تو"…
…
آخر این "تو" کار مرا تمام می کند!
قـــلب ❤ من...
دموکراتیــک ترین دولت دنیاسـت.
آنقدر که تو را نیز همچون خودم
از ته دل دوسـت میدارد.
هیس…
حواس تنهایی ام را
با خاطرات
باتو بودن
پرت کرده ام…
بگو کسی حرفی نزند…
بگذار
لحظه ای ارام بگیرم
سهم “من” از “تو”
عشق نیست ،
ذوق نیست ،
اشتیاق نیست ،
همان دلتنگی بی پایانی است
که روزها دیوانه ام می کند!!