loading...
˙·٠•●❤ سایت عاشقانه و تفریحی ❤●•٠·˙
Welcome To Tanhaee98

خداوندا...

تــو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم

مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را

مبادا گم کنم اهداف زیبا را

مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت

خداوندا..

مرا مگذار تـــنها لحظه ای حتی به خود ..

 


آخرین ارسال های انجمن
melika بازدید : 689 جمعه 05 آبان 1396 نظرات (2)

پاییـز فقط بویِ بارانُ صدایِ خـرد شدنِ برگ ها که نیــست...
تویِ هـرلحظه اش....
تویِ خنکایِ مهــر
و سردیِ آبان
و سوزِ آذرَش....
و تویِ قطره قطره یِ بارانش....
عطرِ رفتن پیچیده و پایِ مانــدن لغزیده است....
پاییــز که فقـط عاشقانـه نیست...
غمهایش
و رفتــن هایش...
غمگین ترینِ فصلنــامه هاست....

melika بازدید : 625 جمعه 05 آبان 1396 نظرات (0)

فراموشی کم کم در وجود آدم رخنه میکند،

اول یک لحظه فراموشش میکنی،

بعد یک دقیقه، یک ساعت، یک روز، یک هفته، یک ماه، یک سال،

و به خودت می‌آیی و میبینی که سال‌هاست که فراموشش کرده‌ای و

ساعت را نگاه میکنی

و تنها یک دقیقه گذشته است

melika بازدید : 822 شنبه 15 مهر 1396 نظرات (0)

من همان خانه‌ی قدیمی‌ام
از همان که پنجره‌های هفت‌رنگش
رو به فیروزه‌ی حوض باز می‌شود
و نسترن‌ها عاشقانه دیوار را چسبیده‌اند
از همان خانه‌ها
که چهارزانوی مادربزرگ را دوست دارد
و انجیر بر شاخه‌های درخت
آواز می‌خواند
از همان‌ها
که کبوتری به سقفِ ایوانش لانه می‌سازد
و جوجه‌هایش تمامِ روز
با دهانی باز
در انتظارِ پرکشیدنِ مادرشان
جیرجیر می‌کنند
همان خانه‌ایی که از گریه می‌لرزد و
لولای وارفته‌ی درَش
تا باز شدن به روی تو دوام می‌آورد
من همان خانه‌ام که طاقچه‌ی کنجِ اتاقم
جانمازِ مادرم را در آغوش گرفته است
و آیینه و شمعدانِ نقره‌ای را
به شانه‌اش دوست دارد
و آرام نفس می‌کشد
تا بر زمینِ مهربانم قدم گذاری
و سینی چای را
بر گل‌های قالی به سمتت بکشی

دست بر شانه‌‌ام بخندی و
لب از دوست‌داشتنم برنداری
و شب برایم همان باشد
که تا سحرهای چند سالِ بعد
ماه را در کاشیِ حوض و
آسمان را در چشم‌های تو ببینم
و خسته می‌شوم
خسته می‌شوم
اگر یک‌روز ماه را در نگاهت نبینم
و آسمان از حافظه‌ی حیاطم برود
باران ببارد
و من به‌ سختی اشک بریزم
و تکه‌های سقفم را
بر سرِ نبودنت آوار کنم
که فروریختنِ تکه‌های این دل ،
آغازِ ویران‌شدگی‌ست

melika بازدید : 697 شنبه 15 مهر 1396 نظرات (0)

دیوانه منم. . .
که هربار مرا از خود می رانی
بازهم عاشقانه می خواهمت
همانی که مدت هاست
بدخلقی هایت را به دل نمی گیرد

دیوانه منم
که در نبودنت
شبی هزاربار می میرم و زنده می شوم
همان که
دل کندن را بلد نیست
آری دیوانه منم . . .

جایی نوشته بود :
با دیوانگان مهربان باشید
آنان را دوست بدارید
درعجبم
چرا تو دوستم نداری . . !
من که دیوانه ای بیش نیستم . . .

melika بازدید : 468 جمعه 07 مهر 1396 نظرات (0)

هر روز و شب که از تو دلگیرم 
همان وقتهایی که حس میکنم 
زمین و زمان بر سرم آوار شده است 
با خودم میگویم 
از فردا جور دیگری خواهم بود 
از فردا دوستش نخواهم داشت٬٬٬٬
اما فردا که میشود 
باز روز از نو روزی از نو 
این بار جور دیگری شده ام
فقط کمی 
بیشتر و بیشتر دوستت دارم.

melika بازدید : 417 سه شنبه 28 شهریور 1396 نظرات (0)

 دلتنگم 

درست مثل حالِ درختان شهریور 

که از ترس پاییز 

محکم دستِ برگ ها گرفته اند ...

اما 

امان از پاییز که رنگ هارا عوض می کند ...

عشق ها را عاشقانه تر می کند ...

زمین را تر می کند 

تنها را تنها تر ..

و دلتنگ را دیوانه ....

melika بازدید : 480 سه شنبه 28 شهریور 1396 نظرات (0)

 بــخــشــــیــدمــــــتــ.....

همــــــــانــ روزے ڪــــــه تــنــــهایـــــم گــذاشــتــــیــ.....
همــــــــانــ روزے ڪـــــه فــهـــــــمــیــدم دیـــــگــر خــســتــه ایــ....
همــــــانــ لــحــظـــــــه اے ڪـــــه گــفــتـــــے مــیــخــواهے بــروے بــخــشــیــدمــتــ...

اما دلـــــــم را هرگــز نــمــے بــخــشــمــ.....
ڪه ایــنــگــونــه بــه ڪــســــــے دلــبـــــــســتــه ڪــه هیــچــــگــاه دوســتـــــش نــداشــتــ.....

melika بازدید : 529 سه شنبه 28 شهریور 1396 نظرات (0)

گاهی دست خودم نیست 
می دانم ماندنی نیست 
گل سرخ 
اما هرثانیه برای گلبرگهایش نگرانم 
دست غریبه نا مهربان است و
قلب او ظریف 
کاش میفهمید دستی که به سمت او می آید برای چیدنش می اید 
اما من دوستش دارم .

melika بازدید : 445 چهارشنبه 08 شهریور 1396 نظرات (0)

گاهی باید از دیـــــگران فاصله بگیرے ...

اگر اهمیت دادنـــــد،،،

ارزشت را خواهی فهـــــمید و اگر اهمیتی نـدادند،

خـواهی فهمید ڪجا ایستاده اے ...

 

#محمود_دولت_آبادی


melika بازدید : 632 یکشنبه 22 مرداد 1396 نظرات (0)

اینکه ما را پس میزنند و باز هم دوستشان داریم؛ اینکه جوابِ پیاممان را یکی در میان میدهند و ما هر لحظه به بهانه دلتنگی پیام میدهیم؛ اینکه سرد بودنشان را با گرمی جواب میدهیم؛

اینکه خیلی وقت است که رفته اند 

و ما باز خودمان را به در و دیوار میزنیم که بمانند 

 

یعنی برای دوست داشته شدنمان باج میدهیم...!

 

از ما که گذشت 

اما بیایید به نسل بعدمان یاد دهیم 

برای یک دوست داشته شدنِ موقت باج ندهند 

حتی اگر به قیمت جان کندشان باشد .

 

 

#مريم_عليزاده

m_admin بازدید : 545 دوشنبه 16 مرداد 1396 نظرات (0)

میگذرد!

گاهی از غرورش!

گاهی از کسی که سخت دوستش دارد... گاهی خودش را پنهان میکند،

زیرصدای  موسیقی  هدفونش ... گاهی پشت لبخندهای ساختگی !!! اما ... یک روز ، بعد از یک اتفاق ،

 

گریه هایش تا همیشه بند می آید و تبدیل میشود به نگاهی سرد !!!

دختر را میگویم !!!


melika بازدید : 1503 یکشنبه 08 مرداد 1396 نظرات (0)

دوستت دارم، برایم حرف ِ مردم باطل است
غیر ِ نامت بر زبانم هر تکلــــم باطل است

چشمهایت مرجع ِ تقلید ِ من شد بعد از این
اقتــدا بر حوزه ی ِ علمیه ی ِ قم باطل است

غیر ِ لبخند ِ ژکوندت که مرامش دلبری ست
عشق فتوا داده بر هر لب تبسم باطل است

نامت اقیانـــــوس ِ آرام است و در اقلیم ِ تو
موج موج ِ هرچه دامن در تلاطم باطل است

موی ِ تو، ابروی ِ تو رمال ها را خســـته کرد
در حضور ِ تو طلسم ِ مار و کژدم باطل است

ساقه ترد ِ خوشه گیســوی ِ قد و بالا طلا !
تا تو زرین باف ِ شعری کشت ِ گندم باطل است

عاشق ِ من نیستی این گونه دلسوزی نکن
مهربانی کردن از روی ِ ترحم باطل است

کعبه ام هستی و میگردم به دورت تا ابد
گرچه آیین ِ طواف از دور ِ هشتم باطل است

اشهد ان لا "الاهــــــــــــه ناز" الا ناز ِ تو
جز تو در ذهن ِ بنان هرچه تجسم باطل است

من غروری زخمی ام سوی ِ تو می بندم نماز
چون دلم را آب کردی پس تیمم باطل است

melika بازدید : 457 یکشنبه 08 مرداد 1396 نظرات (0)

در کوچه پس کوچه های دلم‌‌...
به دنبال نشانی از تو هستم.‌
دست خطی...
عطری...
خاطره ای...
اهنگی...
تو گم شده ای در من... پیدایت نمیکنم.
تاریک است...
هر روز و هر شب تقویمم را به دنبال تو هستم‌.
جمعه ها اما... دلتنگی ام امان نمیدهد.‌..
رمقی برایم نمیگذارد...
یک گوشه کِز میکنم و با هر صدایی خیره به در میگویم... امد..امد
بی رحمانه تنهایم گزاشتی..‌.
تو نمیدانی سرد است نبودنت...
وسط چله ی تابستان یخ زده ام..‌.
اگر امدی روح سرما زده ی مرا هاا کن‌‌...
در هوای نبودن هایت ...
هر روز دلم جمعه است‌‌...
#مریم

m_admin بازدید : 567 شنبه 07 مرداد 1396 نظرات (0)

می نشینم به لب ایوان...
عمیق میشوم در رفت و آمد های حوالی ام...
همه شان می روند و می آیند ...
یکی پس از دیگری...
پاییز میرود و زمستان می اید...
روز میرود و شب می اید...
پنج شنبه میرود و جمعه می اید...
چه همبستگی ابدی بینشان است...
گویی پیوندی محکم بسته اند تا پس هر رفتنی امدنی باشد...
دستم را زیرچانه ام میگذارم و به رفت و آمد های تو فکر میکنم...
رفت...
رفت...
رفت...
هر چه به مخیلات خویش اصرار میکنم تا امدنت را به خاطر اورد ...فایده ای ندارد. ...
با صدای مادرم رشته ی افکارم پاره میشود...
اخرش هم معادلات رفت و امد های تو حل نمیشود که نمیشود...
میدانم این درس تک واحدی عاقبت مشروطم میکند...
کاش بیایی..
شب نزدیک است...


#مریم

melika بازدید : 506 شنبه 24 تیر 1396 نظرات (0)

اصلا قرار نیست کـــه سر خم بیاورم
حالا که سهم من نشدی کم بیاورم
دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم
تا روی زخمهـــای تـــو مرهم بیـاورم
میخواستم که چشم تو را شاعری کنم
امّا نشد کــــه شعــــر مجسم بیــــاورم
دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل
می شد تــــو را دوباره به شعرم بیاورم
یادت که هست پای قراری که هیچ وقت.....
میخواستم برای تــــو مریـــــم بیاورم؟
حتی قرار بود که من ابر باشم و
باران عاشقانـــه ی نم نم بیاورم
کلّــی قرار با تــــو ولی بی قرار من
اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم
اما همیشه ترسم از این است٬ مردنم
باعث شود بـــه زندگیت غـــــم بیــاورم
حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم
عمراً دوباره رو به جهنّـــــم بیاورم
خود را عوض کنم و برایت به هر طریق
از زیــــر سنگ هم شده٬ آدم بیــــاورم
بگذار تا خلاصه کنم٬ دوست دارمت
یا باز هـــم بهــــانه ی محکم بیاورم؟

melika بازدید : 556 سه شنبه 13 تیر 1396 نظرات (0)

اگر آن لبخندت 
که شهر بر هم میزند را دیدم
چه کنم!
موهای باز ریخته بر تختت
که دل افسون میکند را دیدم
چه کنم!
گیرم لبخندت بگرفتی از لبهایت
خرمن موهایت را هم
به زیر شال سبزی پنهان کردی
من با 
شبی که در چشم هایت موج میزند
چه کنم؟

melika بازدید : 518 جمعه 15 اردیبهشت 1396 نظرات (0)

حرفمان که میشد،
اســـترس تمامِ وجودم را فرا میگرفت...
نکند از دستش بدهم؟
نکند من بمانم و کوهی از خاطره؟
نکند منی که بعدِ عمری دل باختم،بشکند دلم!
نکند تمامِ دو نفره هایمان را با دیگری تکرار کند؟
تماس هایم بی پاسخ میماند ومنفورترین صدای دنیا
در گوشم تکرار میشد؛
"مشترکِ مورد نظر پاسخگو نمیباشد"
برایش مینوشتم؛
آدمیزاد است دیگر جانم بحث میکند
فرقی نمیکند مقصر کیست
همین که بحث میکنیم یعنی،
قلبمان هنوز برای هم میتپد
یعنی مهم است برایمان که شبیه یکدیگر شویم!
ارسال کردم و خواند
ولی جوابی نداد
باز نوشتم؛
-جانم؟
باز هم خواند و جواب نداد
-عزیز دل...؟
سکوت بود و سکوت!
و هیچ چیز لعنتی تر از بی پاسخ گذاشتنِ پیام نیست

قدیم ترها خودمان را قانع میکردیم که شاید پیغامم نرسیده باشد
و هی ارسال میکردیم و ارسال...
حالا اما این تکنولوژیِ لعنتی همان اندک دلخوشی را هم از ما گرفت و
با وقاحتِ تمام به ما میفهماند که ؛
خواند و پاسخ نداد
که خواند و تحقیر کردنِ تو را ترجیح داد
لعنت به تکنولوژی
لعنت به پیغامهای بی جواب...

#علی_قاضی_نظا

melika بازدید : 489 شنبه 26 فروردین 1396 نظرات (0)

اولین بار اسمش را زیر یک داستانک عاشقانه دیدم...
از اینها که انتهایش تو می مانی و قلبی ریش ریش....
دلم برای آدمهای داستانکش می سوخت.اصلا میترسیدم نکند روزی خودم دچار شوم....
بعد ها فهمیدم او هم همین حس را در مورد اسم و نوشته های من داشت،یعنی خودش با ناز برایم تعریف کرد.
دقیقا در همان روزهای سردزمستان که گرم آمدنش بودم.جوهر قلم هردویمان تغییر کرده بود...قرمز شده بود...خیلی قرمز...
لابه لای این عاشقانه های ناکام،متن هایمان با آن پایان های رسیدنی که دلمان ضعف می رفت برایش دست به دست می چرخید و دیگران را هم به زنده بودن عشق امیدوار می کرد...
عین هر نویسنده ای که بخشی از خودش را میان تار و پود کلمات جا می گذارد،ماهم با خاطراتمان متن را جان میبخشیدیم...
یکبار اسم فرزندی را که دوست داشت توی متن جا دادم...شاکی شد!حسابی!
پنج دقیقه نشد،متن اش را که اسم کودک مابین اش راحت دیده می شد زیر متن ام آمد...شکایت کرده بود چون میخواست اول این را بنویسد و من پیش دستی کرده بودم...
خاطرت است چقدر خندیده بودم برای غرغر آن روز؟!
کاملا آن روز را یاد دارم که چشمانش را نقاشی کشیدم و زیرش نوشتم خلاصه ی تمام دلنوشته های من...
اصلا نفهمیدم چه شد که او چشمانش را بست و من تمام موضوع اصلی را گم کردم...

چندوقتی اصلا نمی نوشت...هیچ متنی از او ندیدم.
من همچنان با تمام قلمم مینوشتم.
جوری که بگویم یک نفر‌برای تو مینویسد...برگرد...میگفتم که تابستان سرد شده...بیا
نگذار دچار شوم آنچه را میترسیدم...
برگشت...دوباره عاشقانه نویسی را شروع کرد...
اما نمیدانم چرا میگوید پیراهن سبز که میپوشی طبیعت در زیبایی کم می آورد و‌شکوفه ها می‌ریزند...من اصلا پیراهن سبز ندارم...
اسم کافه ای که میگوید اصلا آشنا نیس...حتی ندیدمش...
اسم فرزند انتخاب شده چراتغییر کرده؟!
نه...
نه...
مطمئنم در تخیلاتش دارد رابطه مان را از نو مینویسد!

مگر نه؟!
مگرنه؟!
لعنتی مگر نه؟!
#حمیدرضا_سلیمانی

melika بازدید : 469 شنبه 26 فروردین 1396 نظرات (0)

گاهـــے
کسانــے که هزاران فرسنگ
از شما فاصله دارند،
می توانند احساس بهتری 
نسبت به کسانی که 
دقیقا کنارتان هستند،
در شما ایجاد کنند...!

melika بازدید : 555 شنبه 26 فروردین 1396 نظرات (0)

حتما کسی را در زندگی دوست بدارید . چیزی را ، حتی ! فرصت بسیار کم است .
همین که چشم هامان را ببندیم و روی تخت دراز بکشیم ، دیر یا زود خوابمان میبرد و یک روز کمتر عاشق بوده ایم . اما قرار هم نیست دلمان را خرجِ بیهوده کنیم ...
آدم ها گاهی از نگرانیِ گلدانِ آب نخورده ، سفر را دیرتر می روند !
دلبستگی آدم را بزرگ می کند . حتما قرار نیست آدم به آدم عاشقی کند ...
جمعه ، برای کسانی که دوست داشتن بلد نیستند غمگین است ..!

#صابر_ابر

melika بازدید : 537 پنجشنبه 17 فروردین 1396 نظرات (0)

سجاده ات را
بگیر سمت بی کسی های خدا
سرت را آنقدر پایین نگه دار
که چشمت به حواس از نفس افتاده اش نیافتد
دستت که به دامنش رسید...
از عفت بر باد رفته دنیا بگو
گریه هایت را کش بده
تا دوباره خدا بودنش را باور کند
تا شاید دستی به سر و روی دنیا بکشد
فقط یادت باشد
به روی خودت هم نیاوری
کسانی روی غیبتش آنقدر حساب کرده اند
که صندلی خالی اش را 
وجب به وجب سند زده اند ... !
خدایا معصومیت کودکی را به ما بازگردان ...

melika بازدید : 515 پنجشنبه 17 فروردین 1396 نظرات (0)

همیشه برای من سوال است که چرا همه ی آدم ها از یک تقویم مشترک استفاده می کنند
من سال هاست ایمان آورده ام که هر آدمی تقویم خودش را دارد 
هر‌وقت به تقویم نگاه می کنم تعجب می کنم
روزها و شب های مهمی‌ را تقویم ها فراموش کرده اند
روزهایی که ما اندازه ی تمام عید ها در دلمان جشن گرفته ایم
یا حتی شبهایی که تا صبح گریسته ایم
می شناسم‌ آدم هایی را که اول زمستانشان بهار بوده 
می شناسم آدم هایی را که بهارشان سرد گذشته
هستند کسانی که روز طبیعت آرزوهایشان سوخته 
هستند کسانی که روز مقاومت زندگیشان را باخته اند 
هستند کسانی که روز جوان با یک خبر پیر شده اند
کاش هر کس تقویم خودش را داشت 
تقویم را باز می کرد
به تاریخ امروز نگاه می کرد
یادش می افتاد سال ها پیش در چنین روزی چه اتفاقاتی افتاده 
یادش می افتاد امروز چه روزی ست
یادش می افتاد عید است یا وفات
تقویم ها دروغ می‌گویند 
شاید عید من وسط پاییز باشد

m_admin بازدید : 599 شنبه 16 بهمن 1395 نظرات (0)

مـخـتـرع دوربـیـن عـکاسی اگـر مـی دانـسـت ،


سـاعـت هـا حــرف زدن بــا یک عـکـس بـی جــان


چــه بــر سـر آدم می آورد . . .


هـیـچـگاه دسـت بـه ایـن چـنـیـن اخـتـراعـی نـمی زد !


الـبـتـه که عـکـس هـای تــو جـان دارنـد . . .


ایـن را حـــال پــریـشـان مـن مـی گــویـد ،


وگــرنـه هـیــچ دیــوانـه ای


صـفـحـه مـوبــایـل را نـمـی بــوسـد


و در آغــوش نـمـی کـشـد . . . !

 

« علی سلطانی »

لینک کانال تلگرام ما: tlgrm.me/tanhaee98_ir
m_admin بازدید : 565 پنجشنبه 09 دی 1395 نظرات (0)

حال ما با دود و الکل جا نمی اید رفیق

زندگی کردن به عاشق ها نمی اید رفیق

روحمان ابستن یک قرن تنها بودن است

طفل حسرت نوش ما دنیا نمی اید رفیق

دستهایت را خودت " ها " کن  اگر یخ کرده اند

از لب معشوقه هامان " ها " نمی اید رفیق

هضم دلتنگی برای موج اسان نیست

اب دریا بی سبب بالا نمی اید رفیق

یا شبیه این جماعت باش یا تنها بمان

هیچ کس سمت دل زیبا نمی اید رفیق

melika بازدید : 585 پنجشنبه 24 تیر 1395 نظرات (0)

حسـ خوبیهـ یهـ نفـر💍 واسهـ انتخابـ تو مصمـمهـ👫

دستتوبگیرهـ بگـهـ🗣 موندنشـ کنارتو💙مسلمهـ

 

حسهـ خوبیهـ👌🏻

melika بازدید : 786 شنبه 19 تیر 1395 نظرات (0)

روزی چند بار دوستت دارم

یک‌بار وقتی که هوا بَرَم می‌دارد

قدم می‌زنیم

وقتی که خوابم می آید

تو می آیی

یک‌بار وقتی که باران ناز می‌کند

دلِ ناودان می‌شکند

می‌بارد

وقتی که شب شروع می‌شود

تمام می‌شود.

 

یک بار دیگر هم دوستت دارم!

باقیِ روز را

هنوز را...

melika بازدید : 553 پنجشنبه 10 تیر 1395 نظرات (0)

برایـ شنیدنـ صداییـ کهـ دوستشـ میـ داریـ
همینـ لحظهـ همـ بسیار دیر استـ .

افسوسـ خواهیـ خورد
زمانیـ کهـ از آنـ سویـ سیمـ ها
کسیـ بیـ احساسـ میـ گوید :

برقراریـ ارتباطـ با مشترکـ مورد نظر مقدور نمیـ باشد …

melika بازدید : 595 پنجشنبه 10 تیر 1395 نظرات (0)

 

سهم من کجاست؟؟
کجا باید قدم بگذارم که کسی را له نکنم؟؟
کجا باید دل ببندم که دیر نکرده باشم؟؟
سهم من کجاست؟؟ 
مگر دیگر ستاره ای باقی مانده که سهم شبهای تاریک من باشد؟؟ کجای این زمین خاکی کوله بارم را زمین بگذارم که توقف ممنوع نداشته باشد؟؟ 
بگویید کجا خستگی هایم را در کنم که کسی نگوید: 
ببخشید اینجا جای من است!
گاهی هیچکس را نداشته باشی بهتراست، 
باور کن بعضیا تنهاترت میکنند...

melika بازدید : 379 یکشنبه 06 تیر 1395 نظرات (0)

 

حرف که نمی زنم از خودش نمی پرسد 
این بنده خدا که لال نبود!
چرا یک دفعه این طور شد؟ 
راحت تر است فکر کند
زن ها بعضی وقت ها
کم حرف می شوند. 
به خودش زحمت نمی دهد
ببیند توی دل من چه خبر است!

melika بازدید : 534 جمعه 28 خرداد 1395 نظرات (0)

با قلموی خیالت یادگاری میکشم...
یک قفس بی پنجره با یک قناری میکشم...

بی تو باران می شود ،این بغض های لعنتی!!!
پشت پلکم انتظارت را بهاری میکشم...

لاله‌ی لبهایِ تو، گل بوسه را جان می دهد،
بوسه ها را لب به لب، سرخِ اناری میکشم...

نیستی، از من ولی انگار چیزی کم شده!!!
مثل ساعت لحظه ها را بی قراری میکشم...

گفته بودی میروم اما کسی باور نکرد!!!
سالهاست من بعد تو، چشم انتظاری میکشم...

آسمان بی ماه مانده تا تو برگردی شبی،
پشت پایت آب را بی اختیاری میکشم...

یاد تو هر شب، قلمو را به دستم می دهد...
با قلم موی خیالت، یادگاری میکشم..

melika بازدید : 557 چهارشنبه 19 خرداد 1395 نظرات (0)

 

 ﻗﻠﺒﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺗﭙﯿﺪﻥ......

ﻣـﯽ ﮔــــﻮﯾــﻨــﺪ ﺳــﺎﺩﻩ ﺍﻡ . . !
ﻣـــﯽ ﮔـــﻮﯾـــﻨـــﺪ ﺗــــﻮ ﻣــــﺮﺍ ﺑﺎ ﯾــﮏ ﻧــﮕــﺎﻩ . .
ﯾﮏ ﻟﺒـــﺨـﻨـــﺪ . .
ﺑــﻪ ﺑــﺎﺯﯼ ﻣﯿــﮕﯿــــﺮﯼ . . !

ﻣــﯽ ﮔـــﻮﯾﻨــــﺪ ﺗـــﺮﻓﻨــﺪﻫـــﺎﯾﺖ ، ﺷـــﯿﻄﻨـــﺖ ﻫــــﺎﯾﺖ ..
ﻭ ﺩﺭﻭﻍ ﻫﺎﯾـــﺖ ﺭﺍ ﻧﻤــــﯽ ﻓﻬﻤــــﻢ . .

ﻣـﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺳــــﺎﺩﻩ ﺍﻡ . . !
ﺍﻣﺎ ﻣـــﻦ ﻓـــﻘـــﻂ ﺳﺎﮐـــﺘﻢ
ﻫﻤﯿــﻦ !

ﺩﺭﺩ ﻓﺮﺁﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﺁﻧــــﻬﺎ ﺍﯾــــﻦ ﺭﺍ ﻧﻤـــﯿﻔــــﻬﻤﻨــــﺪ . .

m_admin بازدید : 450 جمعه 28 اسفند 1394 نظرات (0)

انگارکه ازمشت قفس رستي ورفتي
يکباره به روي همه دربستي ورفتي

هرلحظه ي همراهي ماخاطره اي بود
اماتوبه يک خاطره پيوستي ورفتي

نفرين به وفاداري ات اي دوست که بامن
پيمان سرپيمان شکني بستي ورفتي

جاماندن تصويرتودرسينه ي من!آه!
اين آيينه راآه که نشکني ورفتي

 

#فاضل نظری

melika بازدید : 435 جمعه 15 آبان 1394 نظرات (0)

کم کم یاد خواهی گرفت
تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست
و زنجیر کردن یک روح را
اینکه عشق تکیه کردن نیست و رفاقت، اطمینان خاطر
و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند
و هدیه ها، معنی عهد و پیمان نمیدهند.
کم کم یاد میگیری
که حتی نور خورشید هم میسوزاند اگر زیاد آفتاب بگیری
باید باغ ِ خودت را پرورش دهی به جای اینکه
منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد.
یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی
که محکم باشی پای هر خداحافظی
یاد می گیری که....
خیلی می ارزی

melika بازدید : 586 جمعه 15 آبان 1394 نظرات (0)

🍁وقتی دلتنگ باشی 
تمام آرامش یک ساحل را هم به تو بدهند 
باز هم 
دل تو بارانیست 
خیس تراز دریا 
خراب تر از امواج.....آدمچقدرزودپیرمیشود؛

وقتی احساسش ،

اضافه تر از درک آدم هاست ... !!!🍁

 

 

melika بازدید : 518 یکشنبه 12 مهر 1394 نظرات (0)

روزے میــرسَـב... بـــے هیــــچ פֿـَبـــَـــرے...

بــآ ڪولــــــہ بــــآر تَنهـــآییـَم...

בَر جـــآבـہ هــآے بـے انتهــــآے ایـטּ בنیــآے عَجیـــــب...

رآـہ פֿـــــوآهم افتـــــآב

مَـــטּ ڪــــہ غَریبـــــم...

چــــہ فَــــرقے בآرב ڪجـــــآے ایـــטּ בنیــــــآ بـآشــــم...

همـــہ جــــآے جهــــآטּ تنهـــــآیے بــــآ مَـــטּ است

 

 

melika بازدید : 593 یکشنبه 12 مهر 1394 نظرات (0)

نميدانستم دلتنگي،، دل نازکم ميکند...
انقدر که به هر بهانه کوچکي چانه ام بلرزد و چشم هايم خيس اشک شود..!!
نميدانستم دلتنگي،، ضعيفم ميکند...
آنقدر که کوه استوار غرورم زير بار نديدنت کمر خم کند..!!
نميدانستم دلتنگي،، کودکم ميکند... انقدر که در نبودنت ساعتها گوشه اي بنشينم و با همه 
دنيا قهر کنم..!!
نميدانستم...........!!

melika بازدید : 495 چهارشنبه 04 شهریور 1394 نظرات (0)

 

کاش....
ما هم با هم مذاکره کنیم
دو جانبه!!
تو جانب قلب مرا بگیر
و من طرف دل تو را
بعد وارد یک بازی برد-برد شویم:
تو دل مرا ببر
و من عقل و هوش تو را....

melika بازدید : 499 چهارشنبه 04 شهریور 1394 نظرات (0)

 

من می توانم
روزها را
بدون صحبت کردن با تو ،
و ماهها را
بدون دیدنت طی کنم ... اما
ثانیه ای نمی گذرد که
در باره ات فکر نکنم.

خیالت مثل چرت صبحگاهیست ...
مدام با خودم می گویم

" فقط پنج دقیقۀ دیگر 
 "

melika بازدید : 482 چهارشنبه 04 شهریور 1394 نظرات (0)

ﺁﺯﺍﺭﻡ ﻣﯿﺪﻫـــــــــﯽ ..

ﺑﻪ ﻋﻤﺪ ...
ﯾﺎ ﻏﯿﺮ ﻋﻤﺪ ﺧﺪﺍﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ...
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﻡ
ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽ ﮔﻮﯾﻢ ...
ﺣﺘﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺭﻧﺠﯿﺪﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ...
ﺍﺷﮏ ﻣﯿﺮﯾﺰﻡ ...
ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻭ ﺗﻮ ...
ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯿﺪﻫﯽ ...
ﻧﻔﺮﯾﻨﺖ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ...
ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣــﺘـــــ . . .
ﺷﮑﺴـــــﺘﻪ ﻫﺎ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﻫﻢ ﺑﮑــﻨﻨﺪ ،ﮔﯿﺮﺍ ﻧﯿﺴـــﺖ … !
ﻧـــﻔﺮﯾﻦ , ﺗﻪ ِ ﺩﻝ ﻣﯽ ﺧـﻮﺍﻫﺪ ..
ﺩﻝِﺷﮑﺴـــﺘﻪ ﻫـﻢ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺳــــﺮ ﻭ ﺗﻪ ﻧﺪﺍﺭﺩ

melika بازدید : 481 سه شنبه 03 شهریور 1394 نظرات (0)

من پشت به دریا کرده ام،، نه آنکه نشانه ی تسلیم و ضعف باشد....

من فقط عاقل تر شده ام،، میدانم بی مهابا دل به دریا زدن اشتباه است.....

قصدم انتقام از دریا و موج نیست......

گرچه پیروز میدان نبودم،، اما اکنون در ساحل و زیر آفتاب به آرامش میرسم.....

تعداد صفحات : 8

درباره ما
آیینه پرسید: که چرا دیر کرده است ؟ نکند دل دیگری او را اسیر کرده است ؟ خندیدم و گفتم : او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تاخیر کرده است . آیینه به سادگیم خندید و گفت : احساس پاک ، تو را زنجیر کرده است گفتم : از عشق من چنین سخن مگوی گفت: خوابی ! سالها دیر کرده است در آیینه به خود نگاه می کنم آه !!! عشق تو عجیب مرا پیر کرده است راست گفت آیینه که منتظر نباش ، او برای همیشه دیر کرده است …
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدومش قشنگ تره؟؟!!
    تنهایی در صفحات اجتماعی


    lenzor.com/tanhaee98



    instagram.com/tanhaee98


    سیم کارت خود را شارژکنید
    ❤しѲ√乇❤

    I Love you
    ..I Love you
    ...I Love you
    ....I Love you
    .....I Love you
    ......I Love you
    .......I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    .......I Love you
    ......I Love you
    .....I Love you
    ....I Love you
    ...I Love you
    ..I Love you
    .I Love you
    .I Love you
    .I Love you
    ..I Love you
    ...I Love you
    ....I Love you
    .....I Love you
    ......I Love you
    .......I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    .......I Love you
    ......I Love you
    .....I Love you
    ....I Love you
    ...I Love you
    ..I Love you
    .I Love you

    ♥♥HEART♥♥


    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1526
  • کل نظرات : 149
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 259
  • آی پی امروز : 96
  • آی پی دیروز : 35
  • بازدید امروز : 158
  • باردید دیروز : 51
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 209
  • بازدید ماه : 399
  • بازدید سال : 13,197
  • بازدید کلی : 2,755,874
  • کدهای اختصاصی
    <
    سایت عاشقانه 72 لاو =============

    هدایت به بالای صفحه

    قلب من

    قـــلب من...

    دموکراتیــک ترین دولت دنیاسـت.

    آنقدر که تو را نیز همچون خودم

     از ته دل دوسـت میدارد.

    هیس…!

    هیس

    حواس تنهایی ام را

    با خاطرات

    باتو بودن

    پرت کرده ام…

    بگو کسی حرفی نزند

    بگذار

    لحظه ای ارام بگیرم

    آغوشــــ تــــ♥ـــــو

    سهم “من” از “تو

    عشق نیست ،

    ذوق نیست ،

    اشتیاق نیست ،

    همان دلتنگی بی پایانی است

    که روزها دیوانه ام می کند!!

    فال حافظ
    ﺩﯾـﺮ ﺷـﻨـﺎﺧـﺘـﻤـﺖ !

    ﺩﯾـﺮ ﺷـﻨـﺎﺧـﺘـﻤـﺖ !
     ﺗـﻮ ﺧـﯿـﻠـﯽ ﺧـﻮﺏ ﺑـﻮﺩﯼ ...
    ﻭﻟـﯽ ﺧـﻮﺩﺕ ﻧـﺒـﻮﺩﯼ ! ﻣـﻦ ﺑـﻪ ﺭﺳـﻢ ﺭﻓـﺎﻗـﺖِ ﺩﯾـﺮﯾـﻨـﻪ ﻣـﺎﻥ ..
    ﭼـﺸـﻤـﺎﻧـﻢ ﺭﺍ ﻣـﯽ ﺑـﻨـﺪﻡ ؛ ﺗـﻮ ﻫـﻢ ﻧـﻘـﺎﺑـﺖ ﺭﺍ ﺑـﺮﺩﺍﺭ ﺭﻓـﯿـﻖ ...
    ﺑـﮕـﺬﺍﺭ ﺻـﻮﺭﺗـﺖ ﻫـﻮﺍﯾـﯽ ﺑـﺨـﻮﺭﺩ!