loading...
˙·٠•●❤ سایت عاشقانه و تفریحی ❤●•٠·˙
Welcome To Tanhaee98

خداوندا...

تــو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم

مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را

مبادا گم کنم اهداف زیبا را

مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت

خداوندا..

مرا مگذار تـــنها لحظه ای حتی به خود ..

 


آخرین ارسال های انجمن
Sahar بازدید : 540 یکشنبه 08 تیر 1393 نظرات (0)

تنها ؛ تویی تو که می تپی به نبض این رهایی
تو فارق از وفور سایه هایی
باز آ که جز تو جهان من حقیقتی ندارد
تو می روی که ابر غم ببارد
به سمت ماندن ات راهی نمیشوی چرا
آشوبم آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر میکشم تویی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشوبم آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر میکشم تویی
بیا که بی تو من غم تو صد خزانم

****

بگذار بگویم که از سراب این آب بریدم
من از عطش ترانه آفریدم
به سمت ماندنت راهی نمی شوی چرا
گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شب ها
شمرده تر بگو با من حروف رفتنت
تا من بگیرم از دلت همه بهانه ها را
آشوبم آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر میکشم تویی
سحر اضافه کن به فهم آسمانم
آشوبم آرامشم تویی
به هر ترانه ای سر میکشم تویی

بیا که بی تو من غم تو صد خزانم

 "  چارتــــار "

 

 ارسالی از کاربر : Masoud

Sahar بازدید : 403 یکشنبه 08 تیر 1393 نظرات (0)
اندوه از شانه هايم بتکان!
 
بر چشمان بى قرارم جادويى بيفکن!
 
بازوان نحيفم را به نوازش هايت آرام کن!
 
چون اول بار، لمس قلب گنجشکى با دست هاى کوچک کودک ،
 
دلهره ى باختن بى آموز!
 
با چشم هایی که هميشه درِ خانه ى خورشيد مى زند،
 
پروانگان پيراهنم را به دشت آزاد ساز!
 
فرستاده اى که دليلى نمى يابد بر پيامبريش،
 
و لبخند هايى که گم مى شود
 
در گير و دار پيشانى خيره به تو،
 
عبادت شاد زيستن هايى کن که تمرين کم است!!
 
به عقل سپيداريم نمى گنجد منطق!
 
از دل بيشتر مى لغزد هر آن
 
براى حل راه هاى منتهى به مأمنى که هيچ دستى نمى سازد!
 
مى جوشد جسمى در من و
 
آه که نمى تابد خستگى خروشان من به ذهن کسى!
 
آه که چقدر تنها شده ام و
 
باور ها نمى رسد به جسم تپنده ى کسى!
 
نزديک بيا،
 
به رنگ رفته ى گيسوانم،
 
چشم هاى بى فروغ بى هوده نگاه مکن!
 
دليلى پيدا مکن!
 
بهانه اى باش براى
 
برگشت شادى گم شده ى چشمانم ...
 
تو چرخش زمين و کرات ديگر را
 
عجيب مپندار !
 
کمى نزديک بيا!
 
اندوه از شانه هايم بتکان!
 
 آرى از مهربانى، شانه هايم بتکان! 
m_admin بازدید : 528 جمعه 23 خرداد 1393 نظرات (0)

در امتداد قصه ام، در اضطراب یک سفر
و از غروب جمعه ای رسیده ام به این گذر

به فکر با تو بودنم به شرط جاودانگی
بگو به رسم کودکی که تا همیشه غصه پر

دوباره بی مقدمه مرا به خلسه برده ای
به صرف نور و روشنی، به لحظه های تازه تر

به استناد چشم تو غزل گل از گلش شکفت
دِرام رنگ عشق شد و آفریده شد هنر

من اعتراف می کنم به حس دلسپردگی
به اینکه با تو زندگی دمی نمی شود هدر

نشان به آن نشان که شب دلیل یک دسیسه است
قصیده نذر می دهم به یمن رستن از خطر

کسی دسیسه می کند که ردپایش آشناست
به قصد انقراض گل؛ به حکم وحشت از تبر

به فکر با تو بودنم فقط به قدرعافیت
در این شب کلیشه ای، دقیقه های دربدر

“پوریا بیگی”

m_admin بازدید : 418 یکشنبه 11 خرداد 1393 نظرات (0)

هرگز از من مخواه که تو را فراموش کنم 

که من در هوای تو و برای تو نفس می کشم. 

چشمان ابری ام زیر سایه آن درختی که تو را دیدم بارها باریدند 

و به امید دیدارت هر روز صبح با تمنا کوچه پس کوچه ها را به نظاره نشستند. 

شاید نشانی از تو بیابند. 

ای کاش دوباره بی خبر یک روز برای دیدنم بیایی، 

من به انتظار دیدارت همیشه چشم به راه خواهم ماند.

Sahar بازدید : 374 شنبه 27 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

دیگر هوای خانه را باران نمی گیرد

دنیای من در انزوا پایان نمی گیرد

 

آب حیاتم دادی و من تازه فهمیدم

حتی شعور شعر , بی تو جان نمی گیرد

 

هر عارفی با دیدنت عقل از سرش رفته

حافظ سلوک عشق را آسان نمی گیرد

 

یک سلسله افتاده زیر پات , بعد از این

حلاج دیگر شور در میدان نمی گیرد

 

توی نگاهت صد هزاران حرف خوابیده

جای سکوتت را غزلهامان نمی گیرد

 

آدم به نامت سجده کرد ای عشق , می دانم

قلبی که تسلیمت شود , شیطان نمی گیرد

 

 

 امیر قربانپور

Sahar بازدید : 451 شنبه 27 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

من همان قفلم که از اول کلیدم گم شده

بی تو ای دست گشایشگر امیدم گم شده


مثل یک خفاش ، سرگردان، شتابان، بیقرار

در دل شب آرزوهای سپیدم گم شده


خاطرات بد همیشه حک شده در خاطرم

خاطرات خوب لای سررسیدم گم شده


مانده بودی ، مانده بودم، مانده بودیم و کنون

جمله ای هستم که ماضی بعیدم گم شده


آه عشق روسیاهم تو چه کردی با خودت؟

هرچه خوبی روز اول در تو دیدم گم شده

 

"علی ارجمند"

Sahar بازدید : 382 شنبه 27 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

بی اختیار جذب غرور تو می شوم 
غرق خیال حس حضور تو می شوم


زود آمدی و رفتی و من کنج خاطرات 
محو نگاه طرز عبور تو می شوم


حیران ز جعد پر خم و گیسوی بافته 
آهوی دام و ماهی تور تو می شوم


دائم تلاش می کنم که باشم شبیه تو 
دل سنگ می شوی و سنگ صبور تو می شوم


گویی شبیه شاپرکی سوی آفتاب 
راهی کشف منشاء نور تو می شوم

 

"نیما سعیدی"

Sahar بازدید : 593 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)

چقدر خوب است
که ما هم یاد گرفته‌ایم
گاه برای ناآشناترین اهل هر کجا حتی
خواب نور و سلام و بوسه می‌بینیم
گاه به یک جاهایی می‌رویم
یک دره‌های دوری از پسین و ستاره
از آواز نور و سایه‌روشن ریگ
و می‌نشینیم لب آب
لب آب را می‌بوسیم
ریحان می‌چینیم
ترانه می‌خوانیم
و بی‌اعتنا به فهم فاصله
دهان به دهان دورترین رویاها
بوی خوش روشنایی روز را می‌شنویم
باید حرف بزنیم
گفت و گو کنیم
زندگی را دوست بداریم
و بی‌ترس و انتظار
اندکی عاشقی کنیم

m_admin بازدید : 1226 چهارشنبه 06 فروردین 1393 نظرات (0)

بغض ﯾﻌﻨـﯽ : 

ﺍﻣﺸﺒﻢ ﻣﺜﻞ ﺷﺒﺎﯼ ﺩﯾﮕـﻪ 

ﺭﻭ ﺗﺨﺘﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﮑﺸـﯽ 

ﺁﻫنگ ﺑﺰﺍﺭﯼ ﻭ ﺑﺎﺯﻡ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ

ﺑـﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐــﻪ ﺑﺎﻫــﻢ ﻣﯿﺰﺩﯾــم . . . 

به ﺍﯾﻨﮑـﻪ خیلی همراهم بودی . . . 

به ﺍﯾﻨﮑﻪ حتی یه نگاهش برات یه دنیا ارزش داره . . . 

به ﺍﯾﻨﮑﻪ چقدر باهم دعوا کردیم و آشتی کردیم . . . 

به ﺍﯾﻨﮑﻪ کلی حرف توی دلت میمونه و نمیتونی بهش بگی . . . 

ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ . . . 

لعنت به ﺍﯾﻨﮑﻪ ها . . . 

 

ﻭ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭼﺸﻤــﺎﺕ بایــد ﺗﻘﺎص ﭘﺲ ﺑـﺪن . .

m_admin بازدید : 660 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

 

دلم گرفته ای دوست هوای گریه دارم ...

می خوام برم از اینجا ... بال و پری ندارم !!! 

می خوام برم دل بکنم ... از این دیار پر ز درد !!! 

می خوام برم سفر کنم از این همه غصه و رنج 

چشمای خشک من دیگه طاقت گریه نداره .... 

حسرت یه قطره اشک توی دلم جا میزاره !!! 

دلم گرفته و باز میون این همه راز ... 

می خوام که داشته باشم یه هم سفر یه همراه !!!

چیکار کنم که تنهام ... سکوت من یه دنیاست

 

دریایی از اشکم و ناله هامم بی صداست !!!

 

m_admin بازدید : 486 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

شعرهایم را میخوانی 

و میگویی روان پریش شده ام !

پیچیده است … قبول

اما من فقط چشمهای تو را مینویسم 

تو ساده تر نگاه کن

m_admin بازدید : 429 چهارشنبه 28 اسفند 1392 نظرات (0)

 

خیابان

شعر بلندی ست

وقتی من با قدم های تو قدم می زنم!

و شب

یکباره یکپارچه می شود،

از خواب هایی که تو را به من می رسانند

وقتی

من با چشم های تو چشم می بندم!

m_admin بازدید : 482 شنبه 10 اسفند 1392 نظرات (0)

عاشقت هستم و عشق از تو تمنا نكنم

دل خود،خار در اين گنبد مينا نكنم

كار من عاشقي و كار تو عاشق كشي است

پس بدانم كه منم با چو تويي ما نكنم

ديده ي غمزده از نرگس جادو بستم

كه دل خويش گرفتار معما نكنم

اين همه ناز نكن،عمر كمي كوتاه است

بر حذر باش كه با ناز دگر تا نكنم

كس نداند كه در آن پرده چه ها مي كردي

دشمنت نيستم و راز تو حاشا نكنم

توبه از بوسه ي لب هاي لطيفت كردم

كه دگر دم به دم از درد خدايا نكنم

چهره ي چون مه و چشمان دل انگيزت را

داغ بر دست نهادم كه تماشا نكنم

سال ها بود كه من عاشق و شيدا بودم

توبه كردم كه هواي دل شيدا نكنم

در تب عاشقي و مستي ات آرام نبود

دل بيچاره ي خود در تب سودا نكنم

همه شب از غم تنهايي خود ترسيدم

همه گفتند به هامون،كه پروا نكنم

m_admin بازدید : 415 چهارشنبه 07 اسفند 1392 نظرات (0)

 

تف می کنم

وجب به وجب

لحظه ها را بی تو

پیراهن یوسف

تیشه ی فرهاد

قصه تلخ شیرین

زوزه ی تنهایی

تاول زده ام تمام غیر تو را

با این همه بی طاقتی

نمی پرسی کجا

چرا

پاییز را طی کرده به کدام کوچه رسیده ام؟!

من در انتهای چشمهایت ماندم

زندگی می رفت به ته التهاب

تو رفته بودی و

من

احتمالا

اندکی دیر

تو را نخواهم دید

شاید خیلی!

زندگی رفته بود

تو رفته بودی

 

من دیر کرده ام؛ دیر

 

 

m_admin بازدید : 460 سه شنبه 06 اسفند 1392 نظرات (0)

حس چشمای نازت داره دیوونم میکنــــه

به اینکه بگم دوســـت دارم، مجبورم میکنـــه

توی همون اولیــــن نگاه حس کـــردم تورو کم دارم

واسه این بود همون لحظه گفتم که دوست دارم

خیلی دوست دارم خیلی وابستت شدم

با اینکه تازه اومدی بد جوری عاشقت شدم

خیلی دوست دارم خیلی وابستت شدم

با اینکه تازه اومدی بد جوری عاشقت شدم

یه فرشته ای مثل تو ، کم پیدا میشه تو دنیا

داره عشق و حس میکنه، واسه یه بار این دل تنها

توی همون اولین نگاه حس کردم تو رو کم دارم

واسه این بود همون لحظه گفتم که دوست دارم

خیلی دوست دارم خیلی وابستت شدم

با اینکه تازه اومدی بد جوری عاشقت شدم

خیلی دوست دارم خیلی وابستت شدم

با اینکه تازه اومدی بد جوری عاشقت شدم

m_admin بازدید : 523 چهارشنبه 30 بهمن 1392 نظرات (0)
 از تو دورم من و دیوانه و مدهوش توام

آنچنان محو تو گشتم که در آغوش توام

یکدم از دل نبرم یاد دلاویز تورا

گرچه چون عشق ز دل رفته فراموش توام

 


نگه گرمم و در چشم سخنگوی توام

هوس بوسه ام و در لب خاموش توام

همچو اشکی که ز جان ریخته در دامن تو

چون صدایی که ز دل خاسته در گوش توام

پای تا سر همه طوفانم و آشفتگیم

بحر پر موجم و عمریست که در جوش توام

گرچه در حسرتم از دوری برق نگهت

زنده با یاد تو و گرمی اغوش توام

در دل این شب تاریک که چون بخت منست

تا سحر منتظر صبح بناگوش توام 

خاطر نازکت آزرده شد از خاطر من

بار سنگینم و آویخته از دوس توام


ابوالحسن وزیری
shida بازدید : 522 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (0)

 

وقتی که خوابی نیمه شب، تو را نگاه می‌کنم
زیبایی‌ات را با بهار گاه اشتباه می‌کنم

از شرم سر انگشت من پیشانی‌ات تر می‌شود
عطر تنت می‌پیچد و دنیا معطر می‌شود

گیسوت تابی می‌خورد، می‌لغزد از بازوی تو
از شانه جاری می‌شود چون آبشاری موی تو

چون برگ گل در بسترم می‌گسترانی بوی خود
من را نوازش می‌کنی بر مهربان زانوی خود

آسیمه می‌خیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر
ای عشق من بی من کجا؟ تنها نرو من را ببر

من بی تو می‌میرم نرو، من بی تو می‌میرم بمان
با من بمان زین پس دگر هر چه تو می‌گویی همان

در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت
می‌خوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت

شاهکار بینش‌پژوه

shida بازدید : 454 یکشنبه 27 بهمن 1392 نظرات (0)

 

تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق،
که نامی خوش‌تر از اینت ندانم.
وگر – هر لحظه – رنگی تازه گیری،
به غیر از زهر شیرینت نخوانم.

تو زهری، زهر گرم سینه‌سوزی،
تو شیرینی، که شور هستی از توست.
شراب جام خورشیدی، که جان را
نشاط از تو، غم از تو، مستی از توست.

بسی گفتند: – «دل از عشق برگیر!
که: نیرنگ است و افسون است و جادوست!»
ولی ما دل به او بستیم و دیدیم
که او زهر است، اما … نوشداروست!

چه غم دارم که این زهر تب‌آلود،
تنم را در جدایی می‌گدازد
از آن شادم که در هنگامه‌ی درد،
غمی شیرین دلم را می‌نوازد.

اگر مرگم به نامردی نگیرد:
مرا مهر تو در دل جاودانی‌ست.
وگر عمرم به ناکامی سرآید؛
تو را دارم که مرگم زندگانی‌ست.

m_admin بازدید : 539 پنجشنبه 10 بهمن 1392 نظرات (0)

 

✘.. یه کــسایی هم هســتن که تو زنــدگی مشکل دارن

درد مــی کشن، دل شــکته دارن، حــرف نگــفته دارن

شــب که مــی شه همه می خوابن ولی اونا بیدارن

به گذشــته فکر مــی کنن، به روزایــی که خــوب و بد گــذشت...

به همــه ی اون چــــیزایی که داشــتن و دیــگه ندارن

تو تختــشون دراز می کــشن و با خودشون فکر می کنن که آینده چی می شه

به این فکــر می کنــن که چجــوری مــی تونن به چیــزایی که می خــوان برســن

اصن نمیــــدونن چی درســته چی غلــط!

مونـــدن ســـر دو راهی...کـــم آوردن

فقطــ خودشــون هســتن و شــب و تنــهایی شــون...

مــوزیک گوش میدن، ســــیگار می کشــــن، فیلم می بینن

اینــــا خیــــلی خســــتـه و تنهان خیلی...

شــــاید من، شاید تو، شــــاید خیلیــــا جــــزو همیــــن آدما باشــــیم✘..


\"\"
 
melika بازدید : 532 سه شنبه 08 بهمن 1392 نظرات (0)

\"\"

شیشه ای می شکند
یک نفر می پرسد: که چرا شیشه شکست
آن یکی می گوید: شاید این رفع بلا بوده است
اما
دل من سخت شکست
هیچکس هیچ نگفت
غصه ام را نشنید
از خودم می پرسم
ارزش قلب من از شیشه یک پنجره هم کمتر بود؟!

 

m_admin بازدید : 422 جمعه 04 بهمن 1392 نظرات (0)

 

✘.. نازنینم!

می دانم که می دانی چقدر دوستت دارم

می دانی که می دانم چه اندازه جوانی ات را دوست داری

بگذار سال هایمان بگذرد نازنین

چین و چروک صورتت که زیاد شود

خواهی دید چقدر پیری ات را بیشتر دوست دارم ✘..!!!

m_admin بازدید : 558 پنجشنبه 03 بهمن 1392 نظرات (1)

یادش بخیر اون شبی که این شعرو برات گفتم از ذوق تو پوست خودت نمیگنجیدی!

باز هم خواب تو ای فرشتۀ زیبایم

یک خنده زدی و کرده ای شیدایم

از دفعۀ آخری که آمدی و رفتی

بر عشق قسم بدان که من تنهایم

من گم شده ام میان این خاطره ها

دل خوش به امیدی که کنی پیدایم

وقتی که به من خنده کنی من غرقِ

زیباییِ یک فرشتۀ زیبایم

گفتی که زمان رفتن است گفتم نه!

گفتی که به جان تو قسم می آیم

درباره ما
آیینه پرسید: که چرا دیر کرده است ؟ نکند دل دیگری او را اسیر کرده است ؟ خندیدم و گفتم : او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تاخیر کرده است . آیینه به سادگیم خندید و گفت : احساس پاک ، تو را زنجیر کرده است گفتم : از عشق من چنین سخن مگوی گفت: خوابی ! سالها دیر کرده است در آیینه به خود نگاه می کنم آه !!! عشق تو عجیب مرا پیر کرده است راست گفت آیینه که منتظر نباش ، او برای همیشه دیر کرده است …
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدومش قشنگ تره؟؟!!
    تنهایی در صفحات اجتماعی


    lenzor.com/tanhaee98



    instagram.com/tanhaee98


    سیم کارت خود را شارژکنید
    ❤しѲ√乇❤

    I Love you
    ..I Love you
    ...I Love you
    ....I Love you
    .....I Love you
    ......I Love you
    .......I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    .......I Love you
    ......I Love you
    .....I Love you
    ....I Love you
    ...I Love you
    ..I Love you
    .I Love you
    .I Love you
    .I Love you
    ..I Love you
    ...I Love you
    ....I Love you
    .....I Love you
    ......I Love you
    .......I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    .......I Love you
    ......I Love you
    .....I Love you
    ....I Love you
    ...I Love you
    ..I Love you
    .I Love you

    ♥♥HEART♥♥


    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1526
  • کل نظرات : 149
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 259
  • آی پی امروز : 279
  • آی پی دیروز : 35
  • بازدید امروز : 1,846
  • باردید دیروز : 51
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,897
  • بازدید ماه : 2,087
  • بازدید سال : 14,885
  • بازدید کلی : 2,757,562
  • کدهای اختصاصی
    <
    سایت عاشقانه 72 لاو =============

    هدایت به بالای صفحه

    قلب من

    قـــلب من...

    دموکراتیــک ترین دولت دنیاسـت.

    آنقدر که تو را نیز همچون خودم

     از ته دل دوسـت میدارد.

    هیس…!

    هیس

    حواس تنهایی ام را

    با خاطرات

    باتو بودن

    پرت کرده ام…

    بگو کسی حرفی نزند

    بگذار

    لحظه ای ارام بگیرم

    آغوشــــ تــــ♥ـــــو

    سهم “من” از “تو

    عشق نیست ،

    ذوق نیست ،

    اشتیاق نیست ،

    همان دلتنگی بی پایانی است

    که روزها دیوانه ام می کند!!

    فال حافظ
    ﺩﯾـﺮ ﺷـﻨـﺎﺧـﺘـﻤـﺖ !

    ﺩﯾـﺮ ﺷـﻨـﺎﺧـﺘـﻤـﺖ !
     ﺗـﻮ ﺧـﯿـﻠـﯽ ﺧـﻮﺏ ﺑـﻮﺩﯼ ...
    ﻭﻟـﯽ ﺧـﻮﺩﺕ ﻧـﺒـﻮﺩﯼ ! ﻣـﻦ ﺑـﻪ ﺭﺳـﻢ ﺭﻓـﺎﻗـﺖِ ﺩﯾـﺮﯾـﻨـﻪ ﻣـﺎﻥ ..
    ﭼـﺸـﻤـﺎﻧـﻢ ﺭﺍ ﻣـﯽ ﺑـﻨـﺪﻡ ؛ ﺗـﻮ ﻫـﻢ ﻧـﻘـﺎﺑـﺖ ﺭﺍ ﺑـﺮﺩﺍﺭ ﺭﻓـﯿـﻖ ...
    ﺑـﮕـﺬﺍﺭ ﺻـﻮﺭﺗـﺖ ﻫـﻮﺍﯾـﯽ ﺑـﺨـﻮﺭﺩ!