درد تنهایـــــــــی کشیـــــــــــــــــــــدن
مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی روی کاغذِ سفـــــــــید
شاهکاری میسازد به نامِ دیوانــــــــــگی
و من این شاهکــــارِ را به قیمتِ همه فصلهایِ قشنگِ زندگیم خریده ام
تو هر چه میخواهـــــــــی مـــــــرا بخوان
دیوانـــــه، خود خــــواه، بی احساس
نمیــــفروشــــــــم….!!!!
بقیه در ادامه مطالب
شب هایم می گذرد
بدون اینکـــه
دلم هوای آغوشت را داشته باشد
آغوشت ارزانی دیگران
من مهمان
پاهای بغل کرده ام هستم
و این آرامشم را حتی
با تو عـــوض نمی کنم
همه چیز با تو شروع شد
اما هیچ چیز بدون تو تمام نمی شود
حتی همین دلتنگی های من !
عشق من به تو”..
ارزش این همه فکر و خیال را ندارد
وقتی به یاد تو بودن برای منی که یک فراموش شده ام چیزی جز دست و پنجه نرم کردن با مرگ نیست
نه زندگی که برایت کوچکترین ارزشی نداشت عشق انچرا که فکرش را می کردم نبود
جز رنج دوری
تو”..وقتی که من تنها ماندم ”
عشق تبلور بودن است نه نیستی
اما کاش زودتر می فهمیدم نه وقتی که تو”..پی به نبودنم ببری اری انکه بود تو”..بودی و این من بودم که نبودم بودنی به قیمت زندگی ات و نبودنی به قیمت مرگ من اما خدا خودش بهای این عاشقی را می پردازد و زندگی شیرین می شود به شیرینی” شیرینی …
ای کــاش تــو بچگیمــون...
بــه جــای اذان در گوشمــون مــی گــفتن:
تــا زنــده ای دربــرابــر کســی کــه...
بــه خودت علــاقــه منــدش کــردی مسئولــی...!