تو آرامــ آمدیـــ ... نرمــ و بیــــصدا !
مثل قطره ای باران برقلبمـ چکیدیـ .. به سان برفـ آرامـ آرامـ درمـن ذوبــ شدی !
تکه ای از وجودمـ شدی در این سنگـستانــ !
نمیدانـمـ تـورا چه بنـامـمـ .. توکـهـ آمـدی آرامــ شدمــ !
چیـزی در درونمــ خواند : " این آغــاز دوستــ داشتن استــ "
Welcome To Tanhaee98

خداوندا...
تــو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت
خداوندا..
مرا مگذار تـــنها لحظه ای حتی به خود ..