تماس بگیر با آسمان و پروردگارش : )
خط های زمین همگی مشغول است !!
………
دلت که گرفت، دیگر منت زمین را نکش
راه آسمان باز است، پر بکش
او همیشه آغوشش باز است
تــو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت
خداوندا..
مرا مگذار تـــنها لحظه ای حتی به خود ..
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 130 | 1377 |
![]() |
3 | 1286 | raamsteel |
![]() |
13 | 3054 | cutiran |
![]() |
103 | 11652 | hikvision |
![]() |
0 | 811 | mohammadhajilu |
![]() |
0 | 794 | mohammadhajilu |
![]() |
0 | 843 | melika |
![]() |
0 | 854 | melika |
![]() |
1 | 1144 | melika |
![]() |
10 | 2264 | sajjad |
![]() |
2 | 1295 | parham |
![]() |
31 | 4323 | melika |
![]() |
5 | 1687 | melika |
تاثـیـرگُـذارتـریـטּ قـانـوטּ زنـدگـے مـטּ،
قـانـوטּ { ڪہ نـبـایـכ } بـوכ !
عـاشـقِـ ڪسـے شـכمـ ؛ ڪـہ نبـایـכ !
כستـاטּ یـخ زכه امـ ، دستـاטּ تـبـכار اویـے را طـلبـ ڪـرכ ؛ ڪـہ نـبـایـכ !
כلـمـ بـودטּ آنـے را خـواستـ ؛ ڪـہ نـبـایـכ !
اشڪـ هـایـمـ بـہ یـاכ ِ ڪسـے سـرازیـر شـכنـכ ؛ ڪـہ نـبـایـכ !
میـدانـمـ . . . ایـراכ از مـטּ بـوכ ....ڪـاش میـشـכ ایـטּ روزهـا ، ڪـمـے مــُرכ
خستهـ و ڪلافه امـ درست عیــن روحِِ جُدا شُدهـ از ڪالبُد جسمـ
ڪهـ سعــی دارد جلوــی دیگران را در مراسِم خاڪسپارــی بگیرد تا تنهایَش نذارند
در آن قبرستانهـ سرد و متروڪ
فریاد میزند ودیگران اهمیتـی نمــی دهند
و تنهــا صداـی سڪوتــی دلخراش به گوشِشان میخورَد و...
صداــی زجه هاــی [مادر] و دوستـانــی ڪِ شایـد قدرش را دیر فهمیـدن ...
خستهـ امـ از بــی لیاقَت بودنِ آدمهــآــی زندگیَمـ از همیشهـ طلبڪــار بودنِشــآن..!
+غُصــه نخور رفیق یڪسرــی آدمهــآ باید از زندگیَت خارج
شوند تا بفهمند چقدر بی لیاقَت بودند بُگذار برایِشان "دیــر" شَود
بُگذار مفهومـ : [زمان براــی هیچ انسانــی صبر نمیڪُند]
را بهـ خوبــی درڪ ڪُنند
انقدر نبخش آدمـآ رو (!)
شہر منــ اینجا نیستـــ...!
اینجا...
آدمــ کہ نـہ ...
آدمکـــ هایشــ همه ناجور رنگــ بے رنگے اند...!
و جالبـــ تر...
اینجا هر کسے...
هفتاد رنگـــ بازے میکند...
تا میزبانـــ سیاهے دیگرے باشد...
شہر منـــ اینجا نیستــــ...!
اینجا...
همہ قار قار چــہــلــمــیــن کلاغـــ را...
دوستــ مے دارند...!
و آبرو چونـــ پنیرے دزدیدہ خواهد شد...!
شہر منـــ اینجا نیستـــ...!
اینجا...
سبدهاشانـــ پر استـــ از....
تخمـــ هاے تہمتے که غالبا "دو زردہ" اند...!
منــ به دنبالــ دیارمــ هستمــ...!
شہر منـــ اینجا نیستــــ...!
شہر منــ گمــ شده استـــ...!
و سعی کن از ته دلت عاشق شوی…
اگر می خواهی عاشق شوی بیا و تا آخر راه عاشق باش…
با صداقت با یکرنگی با یکدلی…
بیا و برای رسیدن به عشقت با سرنوشت مبارزه کن با سختی ها مقابله کن…
اگر می خواهی به عشقت برسی درد و دلهایت را صادقانه به عشقت بگو…
به ظاهر نگو که دوستش داری از تمام وجودت بگو که دوستش داری…
نیازی به فریاد نیست از ته دلت بگو عاشقی…
اگر می خواهی عشقت پاک و مقدس بماند بی ریا عاشق شو…
نیازی به ابراز احساسات با کلمه های احساسی نیست…
تنها باید نسبت به عشقت و دوست داشتنت پایدار باشی
تا بتوانی به آنچه که می خواهی برسی…
تنها از ته دل عاشق باش…!!!
قـــلب ❤ من...
دموکراتیــک ترین دولت دنیاسـت.
آنقدر که تو را نیز همچون خودم
از ته دل دوسـت میدارد.
هیس…
حواس تنهایی ام را
با خاطرات
باتو بودن
پرت کرده ام…
بگو کسی حرفی نزند…
بگذار
لحظه ای ارام بگیرم
سهم “من” از “تو”
عشق نیست ،
ذوق نیست ،
اشتیاق نیست ،
همان دلتنگی بی پایانی است
که روزها دیوانه ام می کند!!