
صِدایِ گــآم هآیِ تـُــ♥ـــو ضَرَبــآنِ زِندِگـیِ مَن اَست
بـآمِن رآه بیآ
بآ تُــ♥ــو تِشنِــه یِ زِندِه بودَنَـم...
بـآمِن رآه بیآ
بآ تُــ♥ــو تِشنِــه یِ زِندِه بودَنَـم...
کنارم که هستی
زمان هم مثل من دستپاچه میشود
عقربه ها دوتا یکی میپرند
اما همین که میروی…
تاوان دستپاچگی های ساعت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند ثانیه های
بی تو…