خسته ام
خدایا عین ـــــ تو گل موندم.
حالم خوب نیست.
چقدر احمقم من.
خدایا میشه یه بار دیگه بفرستیش طرفم.
قول میدم.
قول ِ قول ،،،،،،،، که:
هیچ وقتِ هیچ وقت ناراحتش نکنم.
قول ِ مردونه.
خدایا اصن در مقابل یه روز برگشتنش بازم دمی که تو وجودم دمیدی رو بهت پس میدم...
هر چند الانم روحم یا وجودمو دوست ندارم.
خدا جون بهش بگو یه ذره مهربونتر راجع به اشتباهم تصمیم بگیره.
بهش بگو که بجز همین یه اشتباه دیگه تموم وجودمو براش گذاشتم تمومـِ تمومـِ تمومـِ احساسمو.
خدایا نمیبخشمت اگه تو دلش نندازی که توی ِ احساسم نسبت بهش صادق بودم.
هیچ وقتِ هیچ وقت نمیبخشمت.
خدایا ته ته تهش فقط یه هفته میتونم بدون اون دوووم بیارم.
پس...
پس...
خجالت میکشم بگم.
گوشتو بیار جلو"زودِ زود برش گردون"
خدایا قولشو ازت تا ته عمرم گرفته بودم.
یادت هست که...
پس اگه ته عمرمه خیالی نیست.
اما اگه نیست.
اما اگه نباشه.
به همین اشکام قسم.
دیگه دوستت ندارم.
میدونم تا الانم "آدم" نبودم.
تا الانم گلی به سرت نزدم.
اما دوستت داشتم.
اما با هر اشتباهم یه کوله باری از عذاب با خودم به همراه داشتم.
خدا جووون یادت نره هاااااااااااااا
باشه
قبول؟؟؟
خدایا از طرف منم نگاهش کن.
آخه نمیتونم نگاش کنم.