loading...
˙·٠•●❤ سایت عاشقانه و تفریحی ❤●•٠·˙
Welcome To Tanhaee98

خداوندا...

تــو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم

مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را

مبادا گم کنم اهداف زیبا را

مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت

خداوندا..

مرا مگذار تـــنها لحظه ای حتی به خود ..

 


آخرین ارسال های انجمن
AmirReza بازدید : 576 چهارشنبه 10 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

شاید آرام تر میشدم

فقط و فقط ……..

اگر میفهمیدی…..

حرفهایم به همین راحتی که می خوانی

نــــوشته نشده اند!!

AmirReza بازدید : 529 شنبه 06 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

تمام حس و حالِ شاعرانه‌ام 
غزل غزل ترانه‌ام 
نگینِ اشک‌های بی‌بهانه‌ام 
و شعرهای ناب و عاشقانه‌ام 
به پای تو تباه شد .. 

تمام لحظه‌های بی‌قراری‌ام 
و روزهای روشن و بهاری‌ام 
به دست تو سیاه شد .. 

و در نهایت هجوم بی‌کسی 
برای من در این میانه یک دل شکسته ماند و ناله‌ای که آه شد .. 

ببین؛ بیا ببین چگونه حاصل تمام زندگانی‌ام 
دقیقه‌های پر امید و سرخوش جوانی‌ام 
فدای یک نگاه شد .. 

در این میانه از که می توان گلایه کرد ؟! 
خدا ؟ ... خودم ؟ ... خودت ؟ ... بگو ... 
بگو 
که خسته‌ام ازین سکوتِ مبهمی که مثل عذرِ بدتر از گناه شد ..

AmirReza بازدید : 487 شنبه 06 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

 

 

سردمه! دستای یخ بسته مُ ها کن سردمه 
قبل از انجمادِ من غوغا به پا کن، سردمه 
سردمه! سایه تُ رو سرم بتابون، سردمه 
خودِ خورشید شو تا گم شه این زمستون، سردمه 

تو یخ وارگیِ سرو و صنوبر 
تو این خاموش باشِ ترس و تندر 
صدای داغِ فریادِ غزل باش 
از اینجا تا گلوگاهِ یه بستر 

دستِ من تا تنِ تو فاصله داره، سردمه 
توی شب پر شده قندیلِ ستاره، سردمه 
سردمه! آتیش بزن سرمای شب رُ، سردمه 
خط بزن طومارِ سرمای غضب رُ، سردمه 

تو یخ وارگیِ سرو و صنوبر 
تو این خاموش باشِ ترس و تندر 
صدای داغِ فریادِ غزل باش 
از اینجا تا گلوگاهِ یه بستر

 

 

m_admin بازدید : 511 پنجشنبه 04 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

هوا آرام

شب خاموش

راه آسمان ها باز

خیالم

چون کبوترهای وحشی می کند پرواز

رود آنجا

که می بافند کولی های جادو، گیسوی شب را

تنم را

از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت

برایت شعر خواهم خواند

برایم شعر خواهی خواند

تبسم های شیرین تو را با بوسه خواهم چید

وگر بختم کند یاری

در آغوش تو

ای افسوس

سیاهی تار می بندد

چراغ ماه

لرزان از نسیم سرد پاییز است

هوا آرام

شب خاموش

راه آسمان ها باز

زمان

در بستر شب خواب و بیدار است …

محو

Sahar بازدید : 484 یکشنبه 31 فروردین 1393 نظرات (0)

 

اَصلَا تُو حَواسِت نیست مَن مَحوِ تَماشاتَم ....

تُو فِکرِ یِکی دیگِه مَن پایِ قَدَمهاتَم ...

تُو راه میری آهِسته مَن پُشتِ سَرِت هَستَم ...

فِکرِ تُو رُو می خُونَم مُحکَم بِه تُو چِشم بَستَم ...

دُنیات پُرِ اِحساسِ اَما واسِه مَن جا نیست ....

صَد بار مَنُو میبینی اما حِسی پِیدا نیست ...

حَتی تُویِ رُویاتَم اِنگار واسِه مَن جا نیست ...

صَد بار مَنُو میبینی اَما حِسی پِیدا نیست ...

 

 

m_admin بازدید : 563 یکشنبه 31 فروردین 1393 نظرات (0)

دستـانتــــــ را چگـونــه بوســـه زنـم

 

که جبـران همـــه عمــر شـود؟

 

روزتـــــ مبـارکـــــ حوای من

 

♥♥♥

 

خـداونـد لبخنــد زد و از لبخنــد او زن آفریـده شـد

 

لبخنــد زیبـاى خداونــد روزتــــ مبارکــــ !

 

 

روز مادر رو به همه ی مادرا و دخترا و زنا و.... تبریک میگیم...

m_admin بازدید : 444 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (1)

وقتـﮯ یک " اردیبهشتـﮯ " בر کنارت است ...

 

خوب نگاهش کـטּ

 

بــــﮧ تمـــام جــزئیاتش ؛ بـــــﮧ لبخنـב بیـטּ  حــرف هایش ...

 

بــــﮧ سبک اבاﮯکلمــاتش ...

 

بــــــﮧ شیــوه ﮯ راه رفتنش ، نشستنش ...

 

بــــــــﮧ چشم هایش خیـــره شو ، בستهایش را بــﮧ حافظه ات بسپار ...

 

[..ممکـטּ  است..]

 

 آنقـבر سریع بـــــــروב کــﮧحسرت یک نگاه سرسرﮯ را هم بـﮧ בلت بگذارב

 

و وقتـﮯ حسرت بوבטּ  یک " ارבیبهشتـﮯ"  را خورבﮯ

 

 یعنـﮯمیتوانستـﮯ ؟؟!؟!

 

 

"حـــــآکم " باشـﮯ ولـــﮯ "سربــــــآز" شבﮯ./..

m_admin بازدید : 396 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

تــو نمـﮯ בانـﮯ که ב פֿــ♥ـــتـــر بوב טּ  ב رב استـــــ

 

בפֿــــــــــ♥ـــــــتـر که باشـﮯ رفتـטּ  نگاه ها و ב ست ها سـפֿت مـــﮯ شوב

 

ב פֿـــــ♥ـــــــتر کـﮧ باشـﮯ راحتـــر مـــی شکنی

 

ב פֿــ♥ـــتر کـﮧ باشــﮯ نگاه هــــا فرق ב ارنـב

 

حتــﮯ اگر بـﮧ تمـــام ב نیـــا פֿوبــــ نگـــاه کنـﮯ

 

باز تمـــام ב نیـا مـﮯ توانـב  بـﮧ تـــو بــב  نگــاه کنـב

 

 

ב פֿتر بوב טּ  گاهـﮯ واقعـــا یکـــ ב رב  استـــــ ...

m_admin بازدید : 376 شنبه 30 فروردین 1393 نظرات (0)

چشم از ابری شدن باران گرفت
قصه ی مجنون را از سر گرفت

آنچنان مست در پی معشوق رفت
دست هر بیگانه ای در شهر گرفت

زاهدی امد که هوشیارش کند
دید مجنون گشته و دستش گرفت

گفت مستی از می و انگور ناب
میزنی در کوچه ها هی پیچ و تاب

گفت زاهد حکم انگور و شراب و می مکن
شکوه ای از کوچه و از پیچ و تاب من نکن

مستم از زلف پریشان از نگاه خسته اش
مستم از عطر اقاقی در اتاق خانه اش

بارش بارانی چشمم مرا ارام نکرد
میروم هر شب به میخانه ولی ان هم دگر..مستم نکرد


m_admin بازدید : 480 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)

به این حس آرامش پیش تو

به این لحظه هامون قسم می خورم

من از هر جهانی که دست تو رو

نبخشه به دستای من می برم . . .

نگاهم کن ای خوب من باز هم

نگاه تو داره اثر می کنه

داره اعتیادم به چشم تو رو

تو رگ های من بیشتر می کنه . . .

نمی ذارم این فرصت از دست من

یا این فرصت از دست دنیا بره

که این عشق ما بین ما بارها

از عشقای تو قصه ها بهتره . . .

نمی ذارم از خونه من بره

همین بخت خوبی که در می زنه

ببینه شهر پر می شه از این بهار

تو دستات وقتی تو دست منه . . .

تو وقتی جدا می شی از من ببین

تو این خلوت بی تو کِز می کنم

دارم فرق یک زندگی با تو رو

با یک عمر تنهایی حس می کنم . . .

زمین و زمونی که با من فقط

بلد بودن هی بی محلی کنن

دارن با یه لبخند بی انتها

به من عشق رو یادآوری می کنن . . .

 

 دانلود آهنگ لبخند بی انتها از احسان غیبی

m_admin بازدید : 388 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)

گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را 
باز نمی کنم
حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم …

m_admin بازدید : 504 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)

وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم !
وقتی کسی از صمیم قلبش صادقانه دوستمان دارد
در برابرش مسئولیم...
در برابر اشکهایش؛شکستن غرورش ،
لحظه های شکستنش در تنهایی و لحظه های بی قراریش...
و اگر یادمان برود!
در جایی دیگر سرنوشت یادمان خواهد آورد ،
و این بار ما خود فراموش خواهیم شد...
و این قانون زندگیست!!!!!

m_admin بازدید : 491 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)

خوب خوبم

هیچ دردی ندارم

اینجا سرزمین غریبی است

نمی توان آن را شناخت

باید آن را زندگی کرد

دلم می خواهد همیشه اینجا بمانم

عطر بهار نارنج در باغ بیداد می کند

نمی بینمش اما صدایش مرا با خود می برد

عاشقم می کند

دلم تنگ است

دلم برای دیدنش تنگ است

کی رخ می نماید ؟

نمی دانم ….

m_admin بازدید : 466 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)

من …

دلهره هایم تمامی ندارند

نفس هایم کوتاه شده اند

دست هایم می لرزند

و قدم هایم کندتر

من بی تابم برای گم کرده ام ….

نمی دانم در کدامین دیار آرامش را گم کردم …

شاید آن چشم های آلوده، آرامش را از من ربودند ….

هرچه که بود زندگی را سخت کرد

من به رهگذران جاده آرامش می گویم :

به همان لذت آرامش یک خواب لطیف سوگند

من بی خبر مانده ام از نعمت ساده ی خویش

هرکسی رحم در اندیشه ی خود دارد

با خبر سازد مرا از گم کرده ی خود …

من باران را،

گریه ی آسان را،

دست مهربان را،

خوابی آرام را،

گم کرده ام ….

m_admin بازدید : 452 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (0)

تنها تنها شدم .

تنها در زمين هاي پر از خوار تنهام گذشتي و تنهايم گذاشتند تنهايي ميروم وتنها يي كوه ها را طي ميكنم با تنهايي دوست شدم آري تنهايي دوست خوبيست چون از من جدا نمي شود توي شلوغي ها با تنهايي. 

توي تنهايي با تنهايي مي مانم بهار است و مي خواهم بذر غم هايم را بكارم تنها كه ميشوم در خط ها ي موازي فرو ميروم تنها كه ميشوم در جا مانده هاي نوشته هاي صفحه ي قبل گم شده بر روي صفحه ي نو كه باقي مانده ميبينم و در فكر فرو ميروم و دوباره مينويسم آنها را.

تنها كه ميشوم گريه ميكنم و به چراغ ها نگاه ميكنم و در پر تو هاي نور فرو ميروم كه چقدر بلند تر ميشوند تنها كه ميشوم به خورشيد نگاه ميكنم و چندي بعد در سبز شدن اطراف فرو ميروم تنها كه ميشوم در نفس هاي خواننده فرو ميروم تنها كه ميشوم در حركت إبرها فرو ميروم شده ام مانند (و) خواهر كه هيچ كس مرا نمي خواند آري من دارك مي نويسم چون زندگي مانند نوشته هايم سياه است

آري من تنها كه ميشوم به خود مي بالم كه در پانزده سالگي در بالغي بازي ميكنم و با قلم ،كلمات رابه خواب مصنوعي مي برم و آنان را هر جور كه بخواهم مينويسم و داستان ميسازم و لقب ها را فراموش ميكنم و لقب مي سازم پول را فراموش ميكنم و صدقه ميگذارم آري حرف را فراموش ميكنم و نوشته مي سازم

m_admin بازدید : 603 دوشنبه 25 فروردین 1393 نظرات (0)

 

مینویسم قصه ی عشقم را امشب

قصه ی عشق به یک اشنا

شایدم عشقی غریبه

یا که نه قصه ی عشق به یک غریبه اشنا

نزد اشنا رفتمو گفتم ای اشنا قلب من برای تو !نگاه من تصویر تو! روح من تقدیم تو! اصلا هر چه که دارم مال تو

گوشه چشمی را به من کن

سرش چرخاندو نگاهی به من انداخت

گفتش تو کیستی؟ تو که هستی که در خانه ی من محبت را گدایی میکنی

گفتمش من اشنایم! ان اشنای روزهای دیرین

اشنای دوران کودکی،نوجوانی و کمی هم از جوانی

یادتان نیست!عهد ما بر سر ان چشمه اب شیرین

عهد انکه با همیم!عهد انکه یار همیم

گفتا که در قلب من جای تو نیست!گفتا که

! دور شو از من!دور شو!من غریبم!من برای تو غریبم

تو چه میدانی که عشق چیست؟تو چه میدانی که یار کیست؟

گفتمش اری تو غریبی!تو برای من غریبی

ای غریبه حالا حرف من را هم تو گوش کن!حرف دل گویم تو گوش کن

همچو ان روزهایی که تو از عشق میگفتی و من میشنیدم

ان روز که بی وداع از من رفتی چه میدانی که من چه ها کشیدم

ان سالها که نبودی تو چه میدانی که من رنجها کشیدم

ای غریبه هر روزدر حسرت صدای تو!هرروز در حسرت چشمان تو!هر روز در حسرت سیمای چون شیدای تو

تو چه میدانی که من درد فراغ را کشیدم؟

هرشب و هرروز دست به دامان رب تعالی میشدم

گفتم برگرددو غم حجران به پایان برسد!بیاید و نا امیدی به پایان برسد

اهسته با خود زمزمه کردم ان شب:خدایا بیاید انگونه مست!بیاید هرطور که هست

بیایدبد و خوبش پای من!بیاید خیر و شرش مال من

انشب که تو تو را ازدر خانه ی رب گدایی کردم نمیدانستم عاقبت این چنین میشود که محبت از در خانه ی تو گدایی میکنم  

Sahar بازدید : 593 دوشنبه 18 فروردین 1393 نظرات (0)

چقدر خوب است
که ما هم یاد گرفته‌ایم
گاه برای ناآشناترین اهل هر کجا حتی
خواب نور و سلام و بوسه می‌بینیم
گاه به یک جاهایی می‌رویم
یک دره‌های دوری از پسین و ستاره
از آواز نور و سایه‌روشن ریگ
و می‌نشینیم لب آب
لب آب را می‌بوسیم
ریحان می‌چینیم
ترانه می‌خوانیم
و بی‌اعتنا به فهم فاصله
دهان به دهان دورترین رویاها
بوی خوش روشنایی روز را می‌شنویم
باید حرف بزنیم
گفت و گو کنیم
زندگی را دوست بداریم
و بی‌ترس و انتظار
اندکی عاشقی کنیم

m_admin بازدید : 1226 چهارشنبه 06 فروردین 1393 نظرات (0)

بغض ﯾﻌﻨـﯽ : 

ﺍﻣﺸﺒﻢ ﻣﺜﻞ ﺷﺒﺎﯼ ﺩﯾﮕـﻪ 

ﺭﻭ ﺗﺨﺘﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﺑﮑﺸـﯽ 

ﺁﻫنگ ﺑﺰﺍﺭﯼ ﻭ ﺑﺎﺯﻡ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯽ

ﺑـﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐــﻪ ﺑﺎﻫــﻢ ﻣﯿﺰﺩﯾــم . . . 

به ﺍﯾﻨﮑـﻪ خیلی همراهم بودی . . . 

به ﺍﯾﻨﮑﻪ حتی یه نگاهش برات یه دنیا ارزش داره . . . 

به ﺍﯾﻨﮑﻪ چقدر باهم دعوا کردیم و آشتی کردیم . . . 

به ﺍﯾﻨﮑﻪ کلی حرف توی دلت میمونه و نمیتونی بهش بگی . . . 

ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ . . . 

لعنت به ﺍﯾﻨﮑﻪ ها . . . 

 

ﻭ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭼﺸﻤــﺎﺕ بایــد ﺗﻘﺎص ﭘﺲ ﺑـﺪن . .

m_admin بازدید : 787 دوشنبه 04 فروردین 1393 نظرات (0)

 

 

انگشتان تازه میخواهم ، تا طور دیگری بنویسم
میخواهم الفبایی کشف کنم برای تو
متفاوت با الفبای تمام زبانها
که در آن چیزی از هارمونی باران باشد
از غبار هاله ی ماه
اندوه ابرهای خاکستری
درد برگهای بید...
میخواهم گنجی از کلمات به تو هدیه کنم
که هیچکس هدیه نگرفته باشد
میخواهم تو را به خودم تبدیل کنم
میخواهم تو را به خود زبان های مهم دنیا ترجمه کنم
تو هر کجا باشی عشق همانجاست
میخواهم تو را به عشق ترجمه کنم
 
.::LOVE::. بازدید : 537 دوشنبه 04 فروردین 1393 نظرات (0)

بی ﺷﻌـــﻮﺭﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟــﻮﺩ ﺩﻧﯿـــﺎ "ﺩلهـ " !!!

 ﺭﻭﺯﯼ ﻫـﺰﺍﺭﺗﺎ ﺩﻟﯿــﻞﻭ ﻣﻨﻄــﻖ ﻣﯿﺎﺭﯼ ﺑـﺮﺍﺵ ﺁﺭﻭﻡ ﻣﯿﺸـــﻪ ...

 

 ﺑـــﺎﺯ ﺩﻡ ﺩﻣـﺎﯼ ﺷــﺐ ﮐﻪﻣﯿـﺸــﻪ ﻣﯿﭙﺮﺳــﻪ ﭼــــﺮﺍ ... ؟؟

m_admin بازدید : 444 شنبه 02 فروردین 1393 نظرات (0)

اینجا در قلب من ….

حد و مرزی برای حضور تو نیست

به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم

مگر ماهی بیرون از آب می تواند نفس بکشد

مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم

بگو معنی تمرین چیست ؟

بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟

بریدن از خودم را ؟

مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی …

از من نپرس که اشک هایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم

همه می دانند که دوری تو روحم را می آزارد

تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه های بی کسی ام باشند

نگاهت را از چشمم برندار مرا از من نگیر …

هوای سرد اینجا رو دوست ندارم

مرا عاشقانه در آغوش بگیر که سخت تنهایم ….

m_admin بازدید : 389 شنبه 02 فروردین 1393 نظرات (0)

خاطـــــــــــرات بی هــــــــوا می آیند

 

گاهی وســـــــــط یک فــــــــــکر

 

گاهی وسط خــــــــــیابان!!!

 

ســـــــــــردت میکنند؛ داغـــــــــت میکنند خاطـــــــــرات تمـــــــــام نمیشوند

 

 

تمامـــــــــت میکنند

m_admin بازدید : 409 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

نمی دانم چرا این روز ها اینقدر دلتنگ دیروزی هستم که تو کنارم بودی ...

می خندم به گذشته ای که فکر میکردم ... نباشی دیگران مثل تو میتوانند دوستم داشته باشند ... 

ان روزها انقدر سرم شلوغ بود که در میان ان همه شلوغی عشق و احساست را نادیده گرفتم 

و به هوای عشق دیگری تو را تنها گذاشتم ... 

شاید انقدر مهربان بودی که ارزش همه ی خوبی هایت را حال که نیستی میدانم ... !!! 

این روزها بد جور دلتنگ با تو بودن هستم حال که قصه ی من و تو با هزار سوال بی جواب تمام شده !!! 

حالا می فهمم که اگر نباشی هیچ کس تکرار دوباره ی تو برایم نخواهد بود ... 

 

ولی ... افسوس که دیگر نیستی !!!

 

m_admin بازدید : 486 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

شعرهایم را میخوانی 

و میگویی روان پریش شده ام !

پیچیده است … قبول

اما من فقط چشمهای تو را مینویسم 

تو ساده تر نگاه کن

m_admin بازدید : 453 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

نمیدونم که چه جوری اومدی اروم توقلبم

نمیدونم که چه طوری تو شدی یه دنیا حرفم

حرفهایی که به هیچکس نگفتمو نمیگم

حرفهایی که تا همیشه میمونن تو ته قلبم

بیا و نظر به من کن ببین که چه طور شکستم

بیا و ببنین که اینجا هنوزم بی تو نشستم

دلگیرم،دیار غربت!که تورو ازم جدا کرد

رفتی و هرگز ندیدی که این دنیا چه ها کرد

بسه ای دل تا کجا میخوای که به پاش بسوزی

میخوای که تا به کْي فقط تو براش بخونی

نمیدونی که تو قلبش دیگه هیچ جایی نداری

نمیدونی که تو هرگز نمتونی!نمیمونی!

m_admin بازدید : 424 چهارشنبه 28 اسفند 1392 نظرات (0)

 

هَـمیشـه بـآیــد کـسی باشـــد

که مــَعنی ســـــه نقطـه ی انتهـــای جملـه‌هآیتـــ را بفهمـــد 

تا بُغض‌هآیتـــ را قبلــ از لرزیــدن چانـه اتـــ بفهمـــد

که وقتی صدایتـــ لرزیـــد بفهمـــد 

که اگــ ـر ســکوتــــــــــــــ کـردی، بفهمـــــــــــد

که اگــ ـر بهانـه‌گیــــر شــدی بفهمـــد

کـسی بـآشــد 

که اگــ ـر ســردرد را بهـآنــــــــــــه آوردی

برای رفتـــن و نبـــودن

بفهمـــد بـه تــوجّهـش احتیآج داری

بفهمـــد کــــه درد داری

کـــــــــــــــــه زنــدگـــــــــــــی درد دارد

بفهمـــد کــــه دلتـــ می خواهد

قَــدم زدن زیـــرِ بـــآران

حرف های عاشقانه

یک فنجان قهوه دو نفره را 

 

 

همیشـه بایــد کسی باشـــد

m_admin بازدید : 429 چهارشنبه 28 اسفند 1392 نظرات (0)

 

خیابان

شعر بلندی ست

وقتی من با قدم های تو قدم می زنم!

و شب

یکباره یکپارچه می شود،

از خواب هایی که تو را به من می رسانند

وقتی

من با چشم های تو چشم می بندم!

m_admin بازدید : 413 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

 

هیچ گاه منت کسی را نکشید.

اگر شخصی واقعا دوستتان بدارد، همیشه با شما همقدم خواهد شد.

m_admin بازدید : 513 شنبه 24 اسفند 1392 نظرات (0)

 

روی قـلــبــــــــــ♥ــــــــے نـوشـــتــه بـود : شــکـســــتـــــنــــے اســــت

مـواظـــــــب بـاشــــــــیـن ولـــــــــــے

مـــن روـــے قــلــــــ♥ــــــبــم نـوشــــتـم : شــکـســ ــــ ـــتـه اســــت

, راحــــــــــــــت بـــاشــــیـن

 

 

m_admin بازدید : 498 چهارشنبه 21 اسفند 1392 نظرات (0)

 

دوستت دارم...

دوستت دارم!

  دوستت دارم...

دیگر ارزشیـــ ندارد...

دیگر نمیتوان به این جمله اعتماد کرد...

چون عادیــ شده است.راستو و دروغشــ را نمیتوان تشخیص داد.

.

مسئله اینجا تمام نمشود

.مهم ترین نگرانی وقتی است که

میخواهی به کسی از ته دل بگویی دوستت دارم

میگویی ولی

افسوس که مانند ندای چوپان دروغگو به نظر میرسد,

با این تفاوت که تو داری چوب چوپان های دروغگویی را میخوری که

ندای دروغشان همه چیز را خراب کرده اند.

و افسوس...

.

.

.

 

که حرمت دوستتــــ دارمـــ را شکسته اند..{#emotions_dlg.e10}

 

 

A: همیشه موقع گفتن دوستت دارم میترسم که فکر کنی از سر عادت یا به دروغ میگم دوستت دارم...

 

m_admin بازدید : 414 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)

 

وحشت از عشق که نه ، ترسم از فاصله هاست
 
وحشت از غصه که نه ، ترسم از خاتمه هاست
 
ترس بیهوده ندارم ، صحبت از خاطره هاست
 
صحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاست
 
کوله باری پر از هیچ ، که بر شانه ماست
 
گله از دست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ماست . . .
m_admin بازدید : 553 دوشنبه 19 اسفند 1392 نظرات (0)
وقتی گلدون خونمون شکست ،

پدرم گفت : قسمت این بود ، 

مادرم گفت : هیف شد ، 

خواهرم گفت : قشنگ بود ،

داداشم گفت : کاش دوتا داشتیم ،

اما وقتی دل من شکست کسی به فکرش نبود
m_admin بازدید : 442 شنبه 17 اسفند 1392 نظرات (0)
روزها یکی پس از دیگری به پایان
می رسند …
و در پی روزها عمر من …
خسته نباشی سرنوشت ….!
می بینی ؟!
دست در دستان تو تمام راه را بیراهه رفتم
شنیدم کسی می گفت : چشمانت را ببند !
اعتماد کن … به قیمت تمام روزهای رفته
چشم هایم را بستم … اعتماد کردم …!
بهای سنگینی داشت اعتماد !
روزی …
چشمانم را باز کردم ؛ چیزی به نام ” عشق ”
در راه همپا شدن با تو به تاراج رفته بود !
.::LOVE::. بازدید : 617 شنبه 17 اسفند 1392 نظرات (1)

خلوتم را نشکن ….

شاید این خلوت من کوچ کند

به شب پروانه

به صدای نفس شهنامه

به طلوع آخرین افسانه

و غروبی که در آن

نقش دیوانگی یک عاشق

بر سر دیواری پیدا شد.

خلوتم را نشکن

خلوتم بس دور است

ز هوای دل معشوق سهند

خلوتم راه درازی ست میان من و تو

خلوتم مروارید است به دست صیاد

خلوتم تیر و کمانی ست به دست سحر

خلوتم راه رسیدن به خداست …

.::LOVE::. بازدید : 487 شنبه 17 اسفند 1392 نظرات (0)

کاش می دانستی زندگی فردا نیست

زندگی امروز است

زندگی قصه ی عشق است و امید

صفحه ی غم ها نیست

به چه می اندیشی

نگرانی بی جاست

عشق این جا

تو این جا

و خدا هم این جاست

لحظه ها را دریاب بر لب جوی نشین

بر تن مست چمن مست بخوان

پای در راه گذار، راه ها منتظرند

تا تو هر جا که بخواهی برسی

تو بیاموز رها گشتن را تا نماند قفسی …


shida بازدید : 442 شنبه 17 اسفند 1392 نظرات (0)

ریسمان پاره را می‌توان دوباره گره زد،
دوباره دوام می‌آورد..
اما هرچه باشد ریسمان پاره‌ای است!

شاید ما دوباره همدیگر را دیدار کنیم..
اما در آن‌جا که ترکم کردی،
هرگز دوباره مرا نخواهی یافت!

 

m_admin بازدید : 598 پنجشنبه 15 اسفند 1392 نظرات (0)

 

حـالا كـه رفـته اي ...

نـمـيـدانـم چـه كـنـم

بـا روزهـايـي كـه

هـر ثـانـيـه اش

بـهـانـه نـبودنـت را مـيـگـيـرد!

 
shida بازدید : 535 سه شنبه 13 اسفند 1392 نظرات (0)

تو آرامــ آمدیـــ ... نرمــ و بیــــصدا !

مثل قطره ای باران برقلبمـ چکیدیـ .. به سان برفـ آرامـ آرامـ درمـن ذوبــ شدی !

تکه ای از وجودمـ شدی در این سنگـستانــ !

نمیدانـمـ تـورا چه بنـامـمـ .. توکـهـ آمـدی آرامــ شدمــ !

چیـزی در درونمــ خواند : " این آغــاز دوستــ داشتن استــ "

shida بازدید : 702 سه شنبه 13 اسفند 1392 نظرات (0)

נּـشســــتمــ...

خســـــته شـــבمــ...

בیگر قــــایق נּـمے ســـازمــ...

پشـــتـــ בریا هـــا هـــر خبـــرے

ڪه مـــے خـــواهـــב باشـــב

وقتـــے از تـــــو خبـــرے נּـیستـــ...

قـــایـــق مـــے خـــواهمــ چـــﮧ ڪـــار...!؟!

مـــرا

همـــــیــלּ جـــزیـــره ے ڪوچــــڪ

تـــנּـهـــــایے هـــایـــمــ

بســـ استـــ...!

تعداد صفحات : 6

درباره ما
آیینه پرسید: که چرا دیر کرده است ؟ نکند دل دیگری او را اسیر کرده است ؟ خندیدم و گفتم : او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تاخیر کرده است . آیینه به سادگیم خندید و گفت : احساس پاک ، تو را زنجیر کرده است گفتم : از عشق من چنین سخن مگوی گفت: خوابی ! سالها دیر کرده است در آیینه به خود نگاه می کنم آه !!! عشق تو عجیب مرا پیر کرده است راست گفت آیینه که منتظر نباش ، او برای همیشه دیر کرده است …
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    کدومش قشنگ تره؟؟!!
    تنهایی در صفحات اجتماعی


    lenzor.com/tanhaee98



    instagram.com/tanhaee98


    سیم کارت خود را شارژکنید
    ❤しѲ√乇❤

    I Love you
    ..I Love you
    ...I Love you
    ....I Love you
    .....I Love you
    ......I Love you
    .......I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    .......I Love you
    ......I Love you
    .....I Love you
    ....I Love you
    ...I Love you
    ..I Love you
    .I Love you
    .I Love you
    .I Love you
    ..I Love you
    ...I Love you
    ....I Love you
    .....I Love you
    ......I Love you
    .......I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    ........I Love you
    .......I Love you
    ......I Love you
    .....I Love you
    ....I Love you
    ...I Love you
    ..I Love you
    .I Love you

    ♥♥HEART♥♥


    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬
    ╬♥═╬
    ╬═♥╬

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1526
  • کل نظرات : 149
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 259
  • آی پی امروز : 266
  • آی پی دیروز : 35
  • بازدید امروز : 1,525
  • باردید دیروز : 51
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,576
  • بازدید ماه : 1,766
  • بازدید سال : 14,564
  • بازدید کلی : 2,757,241
  • کدهای اختصاصی
    <
    سایت عاشقانه 72 لاو =============

    هدایت به بالای صفحه

    قلب من

    قـــلب من...

    دموکراتیــک ترین دولت دنیاسـت.

    آنقدر که تو را نیز همچون خودم

     از ته دل دوسـت میدارد.

    هیس…!

    هیس

    حواس تنهایی ام را

    با خاطرات

    باتو بودن

    پرت کرده ام…

    بگو کسی حرفی نزند

    بگذار

    لحظه ای ارام بگیرم

    آغوشــــ تــــ♥ـــــو

    سهم “من” از “تو

    عشق نیست ،

    ذوق نیست ،

    اشتیاق نیست ،

    همان دلتنگی بی پایانی است

    که روزها دیوانه ام می کند!!

    فال حافظ
    ﺩﯾـﺮ ﺷـﻨـﺎﺧـﺘـﻤـﺖ !

    ﺩﯾـﺮ ﺷـﻨـﺎﺧـﺘـﻤـﺖ !
     ﺗـﻮ ﺧـﯿـﻠـﯽ ﺧـﻮﺏ ﺑـﻮﺩﯼ ...
    ﻭﻟـﯽ ﺧـﻮﺩﺕ ﻧـﺒـﻮﺩﯼ ! ﻣـﻦ ﺑـﻪ ﺭﺳـﻢ ﺭﻓـﺎﻗـﺖِ ﺩﯾـﺮﯾـﻨـﻪ ﻣـﺎﻥ ..
    ﭼـﺸـﻤـﺎﻧـﻢ ﺭﺍ ﻣـﯽ ﺑـﻨـﺪﻡ ؛ ﺗـﻮ ﻫـﻢ ﻧـﻘـﺎﺑـﺖ ﺭﺍ ﺑـﺮﺩﺍﺭ ﺭﻓـﯿـﻖ ...
    ﺑـﮕـﺬﺍﺭ ﺻـﻮﺭﺗـﺖ ﻫـﻮﺍﯾـﯽ ﺑـﺨـﻮﺭﺩ!